پس از اینکه به بچه ها خبر رسید دکتر «رحیمی» شهید شده است همه بچه ها دعای توسل را به یاد او خواندند. دعا را «محمد علی» می خواند. وقتی به نام مقدس امام حسین (علیه السلام) رسید دعا را قطع کرد و خطاب به بچه ها گفت: «برادرها قدر خودمان را بدانیم. برادرها اگر مرا ندیدید حلالم کنید. من از همه شما حلالیت می طلبم.» پس از اتمام دعا نزد او رفتم. گفتم:«مگر احساس شهادت می کنی؟» گفت: «وقتی به جبهه آمدم یک بار امام زمان (عجل الله فرجه) را در خواب دیدم. ایشان به من فرمودند:«به زودی عملیاتی شروع می شود و تو نیز در این عملیات شرکت می کنی و شهید خواهی شد.» همین گونه شد. او در همان عملیات (مسلم ابن عقیل) به شهادت رسید. با اینکه قبل از عملیات به علت درد آپاندیسیت بشدت بیمار بود و حتی فرماندهان می خواستند از حضور او در عملیات جلوگیری کنند ولی او می گفت: «چرا شما می خواهید از شهادت من جلوگیری کنید؟»
(کتاب کرامات شهدا، جلد اول، صفحه139)
|