سفارش تبلیغ
صبا ویژن


حضرت مهدی علیه السلام خردسال ترین پیشوا
خدامراد سلیمیان[1]

 شیعه با بهره مندی از برهان¬های عقلی و آموزه¬های آفتاب گون پیشوایان معصوم علیهم السلام, بر این باور است که برای انسان¬ها, در هر زمان, ناگزیر می¬بایست حجّتی[2][2] از طرف خداوند نصب شود.[3]
   بر اساس روایات قابل اعتماد این حجّت¬ها, پس از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم, منحصر در دوازده پیشوایند، که با گزینش خداوند و گزارش آن آخرین سفیر الهی, امامت مردم را به عهده گرفتند. هم آنان که یازدهمین ایشان امام حسن عسکری علیه السلام و آخرین آن¬ها, حضرت مهدی علیه السلام است. و دیگری بدون تردید شایستگی چنین جایگاهی را ندارد.
   امّا آنچه در اینجا بیشتر محل بحث و نظر است, به امامت رسیدن آخرین حجّت خداوند, در سنّ خردسالی است. اگر چه این مسأله, افزون بر برخی پیامبران در برخی پیشوایان معصوم علیهم السلام پیش از آن, رخ نموده بود؛ امّا همواره از طرف مخالفان, به عنوان چالشی در مباحث مهدویّت مطرح شده است.
   از روایت¬ها و حکایت¬های تاریخی به روشنی به دست می آید, سال¬ها پیش از آن که نهم ربیع الاول سال260 هجری فرا رسد, پیشوایان معصوم علیهم السلام و به ویژه واپسین فرستادة خداوند, پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم, امامت  آخرین حجّت الهی, حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را نوید داده بودند.
   نه فقط پیروان مکتب اهل بیت علیهم السلام, که برخی از دانشوران اهل سنّت, در روایاتی چند به این حقیقت بزرگ اشاره کرده اند.[4]

   تأکید بر پیشوایی آخرین امام معصوم؛
   از آنجایی که شرایط امامت آخرین امام, با پیشوایان پیشین متفاوت بود, از این رو پافشاری¬های فراوانی بر آگاهی بخشی امامت ایشان شده است.
برخی از روایت¬هایی که بر این امر اصرار داشت، بدین قرار است: 
   1ـ حدیث معراج؛
   رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در حدیثی پردامنه در بارة آنچه در شب معراج دیده بود, پس از بیان دیدن نور پیشوایان معصوم علیهم السلام و آخرین جانشین خود در میان آنها, می¬فرماید: «...عرض کردم: پروردگارا! اینان چه کسانی هستند؟ فرمود: ایشان پیشوایانند. و این قائم است. همو که حلال مرا حلال می کند و حرام مرا را حرام می سازد. و از دشمنان من انتقام می¬گیرد. ای محمد! او را دوست بدار. پس همانا من او را دوست می دارم و هر کس که او را دوست بدارد, نیز او را دوست می¬دارم...» [5]
  2ـ حدیث غدیر؛ پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در واپسین ماه های عمر خود ضمن پافشاری بر امامت نخستین پیشوای مسلمانان، در بارة آخرین پیشوا چنین فرمود: «...ای مردمان! همانا به درستی که من پیامبرم. و علی جانشین. آگاه باشید! ختم کنندة پیشوایان از ما است. او قائم مهدی است. آگاه باشید! همو است که دین را برتری خواهد بخشید وانتقام گیرنده از ستم گران است»[6]
3ـ حدیث رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم؛  از دیگر سخنانی که در آن به روشنی به شمار پیشوایان معصوم اشاره شده، بیان نورانی رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است که فرمود: «پیشوایان پس از من دوازده نفرند. نخستین ایشان, علی بن ابی طالب, و آخرین آن¬ها قائم است. آن¬ها جانشینان و اوصیای و اولیای من و حجت¬های خداوند پس از من, بر امت من هستند. اقرار کنندة به آن¬ها مؤمن و انکار کنندة ایشان کافرند»[7]  
   افزون بر روایت¬های یاد شده، ـ که از مهمّ ترین دلیل¬ها بر امامت حضرت مهدی علیه السلام است ـ دیگر پیشوایان معصوم علیهم السلام نیز سخنان ارزشمندی در این باره فرموده اند. که برخی بدین قرار است:
 از امام علی علیه السلام دربارة معنای روایت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم که فرموده بود: "إِنِّی مُخَلِّفٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی" پرسیده شد "عترت" چه کسانی هستند؟  فرمود:
«من و حسن و حسین و پیشوایان نه گانه از فرزندان حسین. نهمین آنها مهدی آنهاست. هرگز از کتاب خدا جدا نمی شوند و کتاب خدا نیز از آنها جدا نمی شود. تا آن که در کنار حوض پیامبر بر او باز گردند»[8]
   
   دومین پیشوای شیعیان، امام مجتبی علیه السلام، حضرت مهدی علیه السلام را نهمین فرزند برادر خود حسین¬ علیه السلام ، و پسر سرور کنیزان دانسته است.[9]
   امام حسین علیه السلام در اشاره به امامت نهمین پیشوای هدایت گر از نسل خود، از وی با«قائم به حق» یاد کرده است.‏[10]
   امام سجّاد علیه السلام نیز در سخنی ارزشمند به امامت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف اشاره کرده، آن حضرت را دوازدهمین جانشینان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و پیشوایان پس از او، دانسته است. [11]
   امام باقر علیه السلام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را نهمین پیشوای پس از حسین بن علی8 و قائم آنها خوانده است.[12]
   ششمین پیشوای شیعیان به روشنی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را دوازدهمین از پیشوایان هدایت پس از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم ذکر کرده است.[13]
   هفتمین امام معصوم نیز آن حضرت را پنجمین از فرزندان خود دانسته، فرمود: برای او غیبتی است که مدتش طولانی خواهد شد.[14][14]
   امام رضا علیه السلام پس از اشاره به دوران غیبت و سختی های آن، سبب آن سختی ها را پنهان بودن  پیشوای ایشان ذکر کرده است. [15]
   امام جواد علیه السلام نیز در بارة آن حضرت وی را سومین از فرزندان خود دانسته است.[16]
   امام هادی علیه السلام ـ جدّ بزرگوار آن حضرت ـ نیز به پیشوایی آن حضرت پس از فرزند خود امام عسکری علیه السلام تأکید نموده است.[17]
  و سرانجام این تلاش پیوسته, به دست یازدهمین پیشوای معصوم علیه السلام به اوج خود رسید, که در آن، آخرین ذخیرة الهی به نیکوترین صورت ممکن, معرفی شده است.
   در آن جا که از آن حضرت در باره ـ درستی یا چگونگی ـ این خبر که به نقل از پدران بزرگوارش رسیده است که:
«أَنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ حُجَّةِ اللَّهِ عَلَی خَلْقِهِ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ أَنَّ مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّة»؛ «زمین هیچ گاه از حجت خدا بر خلقش خالی نیست, هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیّت مرده است». پرسش شد.
فرمود: «إِنَّ هَذَا حَقٌّ کَمَا أَنَّ النَّهَارَ حَقٌّ»؛ «این مطلب حق است؛ آن گونه که روز حق است».
  سپس از آن حضرت سؤال شد: «ای پسر پیامبر! حجت و امام پس از شما کیست؟»
     ایشان فرمود:
   «ابْنِی مُحَمَّدٌ وَ هُوَ الْإِمَامُ وَ الْحُجَّةُ بَعْدِی مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَعْرِفْهُ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّة»؛[18] «فرزندم محمّد, او امام و حجّت پس از من است. هر کس بمیرد و او را نشناسد, به مرگ جاهلیّت مرده است».
   تا این که با شهادت یازدهمین پیشوای شیعیان در هشتم ربیع الاول سال 260 هجری[19], در حالی که بیش از پنج بهار[20] از عمر آخرین ذخیرة الهی سپری نشده بود, فصل بهره¬مندی انسان¬ها از امام ظاهر به پایان رسید. و در پی آن دورانی بسیار مهّم در زندگی پیروان اهل بیت علیهم السلام پیش آمد.
   این دوران هم زمان با دو رخ داد مهمّ آغاز شد:
   نخست: رسیدن آخرین حجّت الهی به مقام امامت؛
   دیگر: قرار گرفتن آن حضرت در پرده پنهان زیستی.
  اگر چه برگزیدگانی از شیعه برای این مرحله آمادگی کامل داشتند, اما می¬بایست هر دو رخداد (امامت و غیبت)، برای عموم شیعیان به اثبات برسد, چرا که حضرت مهدی علیه السلام نخستین روز امامت را در حالی آغاز کرد, که جز افرادی اندک، ـ که پیش از آن، در دورة امام عسکری علیه السلام ایشان را دیده بودند[21]ـ کسی او را ندیده بود. 

   نخستین اقدام حضرت مهدی علیه السلام در آغاز امامت
   بنابراین، روزِ در گذشتِ امام یازدهم، و نخستین روز امامت ایشان, فرا رسید. وآن حضرت ناگزیر میان مردم آمده، بر پیکر پدر نماز گزارد.
   این رخداد به گونه¬هایی چند روایت شده است. که در یک روایت شیخ صدوق آن را به صورت مفصل از زبان «ابوالادیان» یکی از خدمت کاران خانه و متصدی امور نامه‏های امام عسکری علیه السلام گزارش کرده است.[22]
    به نظر می رسد, حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف پس از شهادت پدر در نخستین ساعت¬های غیبت، با حضور در کنار بدن وی و اقامه نماز بر ایشان, مسائلی را مورد توجه قرار داد, که همگی به نوعی در ارتباط با بحث امامت ایشان بود.
   1ـ اجرای سنّت الهی در اقامة نماز امام بر امام،
   2ـ پیش گیری از اعلام ختم امامت،
   3ـ پیش گیری از انحراف داخلی در جریان امامت،(جریان جعفر)
   4ـ تثبیت ادامة جریان امامتِ حقِّه، و اعلام استمرار امامت در امام زنده.[23]

آغاز پیشوایی در خردسالی
   در این رخ داد آنچه از همه شگفتی آورتر بود، این که آن¬ها با کودکی پنج ساله روبه رو بودند که می¬گفت جانشین امام عسکری علیه السلام است.
 همان گونه که یاد شد پیش از آن با هدایت¬های پیوستة پیامبر و ائمه نور علیهم السلام شیعه به این نکته باور پیدا کرده بود که، خداوند متعال از طریق آخرین پیامبر خود، مقام امامت و ولایت را به جهت قابلیت‏های ذاتی به افرادی خاصّ عطا فرموده و فقط از طرف اوست که امام بر جامعه نصب می‏گردد. و نیز این که, این قابلیت هیچ گونه ارتباطی به کمی و یا زیادی سن و سال ندارد.
    جالب این که, این گونه پیشوایی پیش از آن نیز, هم در بین ائمه علیهم السلام و هم در زنجیرة پیامبران علیهم السلام دارای سابقه بود.
  یکی از دانشوران معاصر، امامت در سنین کم را پدیده¬ای واقعی دانسته، چنین استدلال کرده است:
   « امامی که در کودکی به پیشوایی روحی و فکری مردم رسیده, و مسلمانان حتی در کشاکش آن همه موج ویرانگر, باز خویشتنِ خویش را به پیروی و دوستی او گماشتند, به طور مسلّم باید از دانش و آگاهی و گستردگی دید, و دانا بودن به فقه و تفسیر و عقاید, بهره¬ای آشکار و چشمگیر داشته باشد. چون در غیر این صورت نمی توانسته مردم را به پیروی از خویش وادارد...
     به فرض محال که مردم نتوانستند حقیقت و واقعیت امر را دریابند, خلافت و نیروی حاکم که آن همه دشمنی علنی با امام داشته, چرا بر نخاسته و پرده از رخسار حقیقت نینداخته است؟
   اگر امام خردسال, از دانش و سطح تفکر عالی برخوردار نبود, خلفای معاصر, خیلی خوب می¬توانستند جنجال به پا کنند, امّا سکوت آنها و سکوت تاریخ گواه است که امامت در سنین کم پدیدهای حقیقی بوده نه ساختگی».[24]
  البته پیش از آن که در مسیر هدایت جامعه، نوبت به پیشوایی جانشینان آخرین فرستادة الهی برسد، خداوند متعال پیامبرانی را در کودکی به مقام نبوّت مفتخر ساخته بود. بدین قرار: 
  پیامبری حضرت عیسی علیه السلام از هنگام ولادت
    از میان پیامبران اولوالعزم یگانه پیامبری که از هنگام ولادت, به نبوّت خویش به طور آشکار تصریح کرده, حضرت عیسی بن مریم علیها السلام است.
   خداوند در آیات قرآن, در بخشی از داستان حضرت مسیح علیه السلام از زبان پیامبر خود  در پاسخ منکران چنین می‏فرماید: 
   قَالَ اِنّى عَبْدُاللّه آتَانِىَ الکِتابَ وَجَعَلَنِی نَبیّاًf؛[25] «]کودک[ گفت: من بنده خدا هستم، به من کتاب داده و مرا پیامبر قرار داده است».
    یزید کناسی می گوید از امام باقر علیه السلام پرسیدم: آیا عیسی بن مریم علیه السلام ، هنگامی که در گهواره سخن گفت، حجّت خدا بر اهل زمان خود بود؟ حضرت فرمود:
«او آن زمان پیغمبر و حجت غیر مرسل خدا بود (یعنی در آن زمان مأمور به تبلیغ و دعوت نبود) مگر نمی-شنوی گفته خود او را که می گوید: من بندة خدایم خدا به من کتاب داده و پیغمبر ساخته و هر جا باشم پر برکتم قرار داده و تا زنده باشم مرا به نماز و زکات سفارش کرده است».
   عرض کردم: در آن زمان و در همان حالی که درگهواره بود, حجّت خدا بود بر زکریا؟
آن حضرت فرمود:
   «...چون عیسی هفت ساله شد و خدای تعالی به او وحی فرستاد, از نبوت و رسالت خود سخن گفت, و بر یحیی و همه مردم حجّت گشت...».[26]
پیامبری حضرت یحیی علیه السلام در کودکی؛
    حضرت یحیی علیه السلام یکی دیگر از پیامبرانی است که در کودکی به مقام نبوّت رسید.
   خداوند در این باره خطاب به وی می‏فرماید:
   gیا یَحْیى خُذِالکِتابَ بِقُوَةٍ وَآتَیْناهُ الحُکْمَ صَبِیّاًf؛[27] «ای یحیی! کتاب خدا را به جدّ و جهد بگیر! ما از کودکی به وی حکم ]نبوّت[ دادیم».
   یکی از مفسران اهل سنّت دربارة حکمی که خداوند به حضرت یحیی‏ علیه السلام داد، آن را همان نبوّت دانسته، بر این باور است که خداوند متعال عقل او را در سنین کودکی محکم و کامل کرد و به او وحی فرستاد.[28]
   در یکی از تفسیرهای معاصر, پس از آیة پیشین میخوانیم:
   «درست است که دوران شکوفایی عقل انسان به صورت معمول حدّ و مرز خاصّی دارد, ولی میدانیم همیشه در انسانها افراد استثنایی وجود داشته اند, چه مانعی دارد که خداوند این دوران را برای بعضی از بندگانش به خاطر مصالحی فشرده تر کند و در سالهای کمتری چکیده نماید, همان گونه که برای سخن گفتن به صورت معمول گذشتن یکی دو سال از تولد لازم است در حالی که میدانیم حضرت عیسی علیه السلام در همان روزهای نخست زبان به سخن گشود, آن هم سخنی پر محتوا  که طبق روال عادی در شأن انسانهای بزرگسال بود».[29]
   ایشان در ادامه, این آیه را دلیل روشنی بر درست بودن امامت برخی ائمه علیهم السلام در خردسالی دانسته است.
       بنابراین، همان‏گونه که خداوند متعال، مقام نبوّت را به کودک خردسالی داد؛ مقام امامت را نیز به انسانی با تمام ویژگی های لازم، در سن کودکی می‏تواند عطا فرماید.

پیشینه امامت در خردسالی
    همان گونه که پیش از این نیز یاد شد, روایتهای فراوان, و شواهد تاریخی, گویای آن است که, پیش از حضرت مهدی علیه السلام دو امام (امام جواد و امام هادی علیهما السلام ) نیز پیش از سن بلوغ جسمانی به امامت رسیدند و این، خود ایجاد آمادگی برای پذیرش امامت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، در کودکی بود. 
   نخستین امام خردسال:
   در میان امامان دوازده گانه, نخستین پیشوایی که در سن کودکی به امامت رسید، حضرت جواد الائمه علیه السلام بود.
   حضرت امام محمّد تقی علیه السلام نهمین پیشوای شیعیان و یگانه فرزند حضرت رضا علیه السلام ، در روز دهم رجب سال 195 هجری قمری در مدینه چشم به دیدار جهان گشود. آن حضرت در هفت سالگی به مقام امامت رسید.[30]
    از آنجا که این مسأله در دوران امامت بی سابقه بود، در ابتدا برخی بدان اعتراض کردند؛ ولی رفته رفته با هدایت‏های امام رضا علیه السلام و کرامتهایی از خود آن حضرت، دل شیعیان آرام گرفت.
    معمّربن خلاّد گوید: «از امام رضا علیه السلام شنیدم که مطلبی راجع به امر امامت بیان کرد و سپس فرمود: «شما چه احتیاجی به این موضوع دارید؟ این ابوجعفر(امام جواد علیه السلام) است که او را به جای خود نشانیده، و قائم مقام خود ساخته‏ام و فرمود: ما خاندانی هستیم که خردسالان‏مان مو به ‏مو از بزرگسالان‏مان ارث می‏برند».[31]
   این روایت بیانگر آن است که مقام امامت، ربطی به کمی و یا زیادی سن ندارد. 
   ابو بصیر گوید: خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم. ـ در حالی که کودک نابالغی عصا کش من بود.ـ حضرت به من فرمود:
   «کَیْفَ أَنْتُمْ إِذَا احْتَجَّ عَلَیْکُمْ بِمِثْلِ سِنِّهِ أَوْ قَالَ سَیَلِی عَلَیْکُمْ بِمِثْلِ سِنِّهِ»؛ «چگونه خواهید بود زمانی که حجت بر شما هم سال این کودک باشد؟»[32][32] ]یا فرمود: هم سال این کودک بر شما ولایت داشته باشد.[[33]
    صفوان بن یحیی گوید: «به امام رضا علیه السلام عرض کردم: پیش از آن که خدا ابو جعفر را به شما ببخشد، درباره جانشین‏تان از شما می‏پرسیدیم و شما می‏فرمودید؛ خدا به من پسری عنایت می‏کند. اکنون او را به شما عنایت کرد و چشم ما را روشن نمود. اگر خدای ناخواسته برای شما پیش آمدی آید، به که ‏بگرویم؟ حضرت با دست اشاره به ابی‏جعفر فرمود که در برابرش ایستاده بود، عرض کردم: قربانت گردم، این پسر سه ‏ساله است: فرمود:
   «وَ مَا یَضُرُّهُ مِنْ ذَلِکَ فَقَدْ قَامَ عِیسَی علیه السلام بِالْحُجَّةِ وَ هُوَ ابْنُ ثَلَاثِ سِنِینَ»؛ «چه مانعی دارد عیسی سه ساله]کمتر[ بود که به حجّت قیام کرد».[34] 
    اگر چه برخی در برابر این اراده از خود واکنش های نامناسبی نشان دادند, امّا کم نبودند انسان‏های وارستهای که در برابر این خواست الهی، در کمال تواضع سر فروتنی و پذیرش فرود ‏آورده، با خشنودی کامل  آن را ‏پذیرفتند.
   از جملة ایشان «علی بن جعفر بن محمد »عموی امام رضا علیه السلام"بود که در برابر امام جواد علیه السلام در نهایت فروتنی بر پیروی از ایشان تأکید می نمود.[35][35]
   از اینجا بود که پیروان خالص اهل بیت علیهم السلام با این باورمندی ـ که مقام امامت امری فراتر از محاسبات ظاهری است ـ در امامت امام هادی علیه السلام, با اطمینان بیشتری آن را پذیرفتند. چرا که ایشان نیز در سنّ هشت سالگی به امامت رسید.[36]
   از آن جایی که شرایط حاکم بر امامت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف این روند را به گونه ای دیگر رقم زد, تردیدهای شکنندهای را در ذهن شیعه پدید آورده, کار امام حسن عسکری علیه السلام را مشکل ساخت. ایشان نه فقط در سن و سالی کمتر از دیگر امامان به امامت رسید, بلکه به خاطر مصالحی، ولادتش نیز پنهانی بود. و تا زمان امامت ایشان, جز اندکی, جمال دل آرای او را ندیده بودند.
     البته حافظة شیعههای راستین، آموزههای پیشوایان معصوم علیهم السلام پیشین را ـ که با اقداماتی مناسب, برای این امر زمینه سازی کرده بودند[37], ـ هرگز فراموش نکرده بود.
   این زمینه سازی هر چه به زمان ولادت حضرت مهدی علیه السلام نزدیک تر میشود, شتاب بیشتری به خود می-گرفت, به گونهای که امام عسکری علیه السلام هرگاه موقعیت را مناسب مییافت فرزند خود را معرفی و به جانشینی وی تصریح می نمود.

کودکان نابغه انسانهایی استثنایی
   افزون بر پیامبران و پیشوایان معصوم علیهم السلام که به تأیید الهی دارای ویژگیهای خاصّی هستند, در بین انسانهای معمولی نیز کسانی یافت می شوند که دارای نبوغ خاصّی هستند که آنها را از دیگران متمایز می کند.
   یکی از پژوهشگران معاصر پس از بیان آیات و روایات, از کودکان نابغه به عنوان مؤید رخداد فوق یاد کرده، افرادی چون ابو علی سینا، فاضل هندی، توماس یونگ، را فقط نمونه ای از این گونه انسان ها دانسته است.[38] 
   برآیند سخن آن که: امامت مانند نبوّت موهبتی الهی است که خدای متعال به بندگان برگزیده و شایستة خود بخشیده است. و در این بخشش سن و سال, دخالتی ندارد. از این رو امر پیشوایی در کودکی، نه فقط امری بعید نیست، که در طول تاریخ میان پیامبران الهی علیهم السلام ، سابقهای دیرینه دارد. و کسانی که جهت خرده گیری بر پیروان مکتب اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام این مطلب را دستاویز خود قرار داده اند، در بیان پیامبریِ برخی پیامبران و نبوغ برخی بزرگان دین و دانش هیچ،گونه تردیدی به خود راه نداده اند.
________________________________________
[1][1] .عضو هئیت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
[2][2] . شیخ کلینی، کافی، ج1، ص178 (باب ان الارض لاتخلو من حجة).
[3][3] . بقره (2): آیة 124.
[4][4] . ر.ک: صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر، (الفصل الاوّل فیما یدّل علی انّ الائمة اثنا عشر...).
[5][5] . نعمانی, الغیبة؛ ص93؛ شیخ صدوق, کمال الدین و تمام النعمة، ج1, ص252.
[6][6] . علامه مجلسی, بحار الانوار, ج37, ص213.
[7][7] . شیخ صدوق, من‏لایحضره‏الفقیه, ج 4, 179.
[8][8] . شیخ صدوق, کمال الدین و تمام النعمة، ج1, ص240.
[9][9] . پیشین, ج1, ص 315.
[10][10] . پیشین, ج1, ص317.
[11][11] . پیشین, ج1, ص319.
[12][12] . شیخ کلینی, کافی، ج1, ص 533 , ح15.
[13][13] . شیخ صدوق, کمال الدین و تمام النعمة، ج2, ص342.
[14][14] . پیشین, ج2, ص361.
[15][15] . شیخ صدوق, عیون اخبار الرضا علیه السلام , ج1, ص273.
[16][16] . شیخ صدوق, کمال الدین و تمام النعمة، ج2, ص377.
[17][17] . پیشین, ج2, ص383.
[18][18] . شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2, ص409, باب 38, ح9.
[19][19] . شیخ کلینی، کافی، ج1، ص503.
[20][20] . شیخ مفید, الارشاد, ج2, ص339.
[21][21] . ر.ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2, صص 384 و 457.
[22][22] . شیخ صدوق، کمال‏الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 475؛ باب 43، ح 25. همچنین ر.ک: نیلی نجفی, منتخب الانوار المضیئة، ص 157؛ راوندی، قطب‏الدین،  الخرائج والجرائح، ج 3، ص1101.
[23][23] . ر.ک: حکیمی، محمد رضا, خورشید مغرب، ص24ـ 25.
[24][24] . صدر، سیّد محمد باقر, جست و جو و گفت و گو پیرامون امام مهدی علیه السلام , ص47ـ48.
[25][25] . مریم (19): آیة 30.
[26][26] . شیخ کلینی, کافی, ج1, باب حالات الأئمه علیهم السلام فی السّن.
[27][27] . مریم (19): آیة 12 .
[28][28] . فخر رازی, تفسیر فخر رازی، ج 11، ص 192.
[29][29] . مکارم شیرازی، ناصر و دیگران, تفسیر نمونه, ج13, ص27.
[30][30] . شیخ مفید, الارشاد, ج2, ص273.
[31][31] . شیخ کلینی، کافی، ج 1، ص 320، ح 2
[32][32] . به نظر می رسد مقصود آن حضرت امام جواد علیه السلام بوده است. اگر چه می تواند اشاره به امامت حضرت مهدی علیه السلام نیز باشد.
[33][33] . شیخ کلینی، کافی, ج1, (حالات الأئمةعلیهم السلام فی السن, ح4).
[34][34] . همان، ج 1، (باب الاشارة والنّص علی ابن جعفرالثانى).
[35][35] . شیخ کلینی، کافی، ج 2، ص 322، ح 12.
[36][36] . ر.ک: شیخ مفید, الارشاد, ج2, ص 297.
[37][37] . نعمانی، الغیبة، ص322, ح1.
[38][38] . امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، ص123ـ 124.


نوشته شده در دوشنبه 89/4/7 ساعت 2:45 عصر توسط: نشریه حضور (مختص امام عصر عج) | نظر | موضوع: مقالات


خونخواهی از دشمنان اسلام
حسن بهاری قراملکی

"وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطاناً".[1]
ولیّ (وارث) کشته مظلوم، به سنت الهی سلطه و برتری خواهد داشت.
روایات متعددی در مورد این آیه وارد شده است که بر دو نفر از معصومین علیهم السلام به عنوان مصداق اکمل تطبیق شده است، یعنی فرموده‌اند: «مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً»؛ امام حسین(ع) است و بقیه آیه در مورد امام زمان(ع) می‌باشد که به خونخواهی جدّ مظلومش قیام خواهد کرد؛ نظیر:
1) امام باقر(ع): "مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً" حسین بن علی(ع) است که کشته شده است؛ در حالی که مورد ظلم و ستم واقع شده است و ما ولیّ او هستیم (یعنی وارثان خون او هستیم) و قائم از ماست، او هنگام ظهور؛ خونخواهی حسین(ع) خواهد نمود.[2]
2) از امام صادق(ع) دربارة آیه سوال شد؛ فرمودند: این آیه در مورد حسین(ع) نازل شده است.[3]
آنچه از روایات به دست‌ می‌آید، این است که امام زمان(عج)، قاتلان و کسانی را که به شهادت امام حسین(ع) راضی بودند، قصاص خواهد کرد.

دو نکته:
1) سیره حضرات معصومین(ع) قبل از اینکه مقابله با افراد باشد، مقابله با جریان های انحرافی، غیر انسانی و غیر دینی است. و اگر هم با شخصی مقابله می‌کردند، به جهت انحرافات و بدیهایش بوده است؛ البته آن هم پس از ارشاد و راهنمایی‌های بسیار و اتمام حجت بر او.
2) در هر دوره ای از دوران زندگانی معصومین(ع)، فتنه‌های به وجود می‌آمد که باعث گمراهی امّت اسلامی می‌شد؛ حضرات معصومین(ع) به مقتضای آن فتنه‌ها به مقابله با آن قیام می‌کردند و با توجه به شرایط زمانی و مکانی و اجتماعی و سیاسی هر دوره، مقابله مناسب صورت می‌گرفت و کسی غیر از معصومین علیهم السلام نمی‌توانست آن فتنه‌ها را به صورت کامل بشناسد؛ چرا که امام معصوم(ع) از منبع وحی بهره می‌برد و می‌تواند فتنه‌ها و دشمنی‌ها و ریشه‌های انحرافات را به خوبی بشناسد و در برابر توطئه‌ها موضع درستی بگیرد و آنها را از میان بردارد. امیرمؤمنان، علی(ع) بعد از جنگ با خوارج با اشاره به این واقعیت، فرمودند: «من بودم که چشمِ فتنه را در‌آوردم و جز من هیچ کس جرأت چنین کاری را نداشت؛ آنگاه که امواج سیاهی‌ها بالا گرفت و به آخرین درجه شدت خود رسید». در روایتی دیگری آمده است که حضرت علی(ع) می‌فرمایند: «من گنجینه علوم پیامبرم و پیش از آنکه مرا از دست دهید، آنچه می‌خواهید از من بپرسید و جویا شوید».[4]این واقعیت در قیام امام حسین(ع) هم مشهود است چرا که فتنه بنی امیه را در آن زمان کاملاً به درستی تشخیص داده و مقابله صحیحی هم در برابر آنها داشتند ولو اینکه منجر به شهادت خود و یاران و اسارت اهل بیتش شود. در همان زمان، افراد ناآگاهی از سر دلسوزی، حضرت را از این حرکت باز می‌داشتند و به خیال خودشان ایشان را نصیحت می‌کردند، غافل از اینکه بقاء اسلام، وابسته به این حرکت عظیم بود.
مسأله شهادت امام و ولی خدا؛ حسین(ع) و اینکه عده ای برای کشتن ولی خدا جمع گردند؛ فتنه ای است که فقط امام معصوم(ع) به زوایا و ابعاد آن آگاه است. اوست که عمق مصیبت را درمی‌یابد و ذلّت بشر را لمس می‌کند و عمق و گستره این فتنه را می‌داند و چگونگی برخورد با این جریان را به طور کامل می‌شناسد. او به زوایای فتنه و ابعاد جور و فساد  یزیدیانِ تاریخ آگاه است و می‌تواند چشم فتنه را بیرون آورد و جهان را از سیطره فساد و جور آسوده سازد. مهدی علیهم السلام است که خونخواه حسین(ع) است و وظیفه تمام پیروان حسین، یاری و همراهی و مبارزه با فساد و ستم یزیدیان است.
جهاد حضرت هم در هنگام ظهور، با جریان‌های انحرافی و پیروان اموی و عباسی است. آنان که با بنی امیه و یزیدیان همسو بوده و رفتار و کرداری مشابه آنان دارند این گروه اگر اصلاح نشوند با آنان جهاد و مبارزه خواهد شد.
________________________________________
[1][1]- سوره اسراء/ 33 .
[2][2]- بحارالانوار، ج44، ص218.
[3][3]- بحار/ ج44/ ص219.
[4][4]- بحارالانوار، ج26، ص153.


نوشته شده در دوشنبه 89/4/7 ساعت 2:35 عصر توسط: نشریه حضور (مختص امام عصر عج) | نظر | موضوع: مقالات


امام باقر علیه السلام و مهدویت
محمد رضا نصوری

امام باقر علیه السلام در سوم صفر سال (57 ه‍.ق) در مدینه متولد شد و نسبش از هر دو سو، علوی و فاطمی است؛ زیرا پدرش، امام سجاد علیه السلام، پسر امام حسین علیه السلام و مادرش، ام‌عبدالله، دختر امام حسن مجتبی علیه السلام بود.[1][1]
امام باقر علیه السلام، حدود چهار سال از دوران امامت جدش، امام حسین علیه السلام و حدود 37 سال از دوران امامت پدر بزرگوارش را درک کرد، آن حضرت در حادثة عاشورا حضور داشته، در این‌باره می‌فرماید: «من چهار ساله بودم که جدم ، امام حسین علیه السلام را کشتند و شهادت وی و آن‌چه در آن وقت به ما رسید به یاد دارم.»[2][2]
امام محمد بن علی بن الحسین علیه السلام با کنیة ابوجعفر و لقب‌های هادی، شاکر، امین، صابر و شبیه، به دلیل شباهت به پیامبر صلی الله علیه و آله[3][3] معروف بود و مشهورترین لقب وی، باقر بود؛ چرا که رسول خدا صلی الله علیه و آله به روایت جابر، او را باقرالعلوم نام نهاد و در این‌باره فرمود: «او علم را به تمام و کمال می‌شکافد.»[4][4] در ادعیه و زیارات نیز، لقب آن حضرت را به صورت «باقر‌العلم بعد النبی و باقر علم النبیین» می‌خوانیم، امام باقر علیه السلام، سرانجام در (سال 114ه‍.ق)‍ در شهر مدینه به شهادت رسید و در قبرستان بقیع، کنار پدر و جدش امام حسن علیه السلام به خاک سپرده شد.

امام باقر علیه السلام و خلفای غاصب دوران
دوران بیست سالة امامت امام باقر علیه السلام با خلافت پنج خلیفة اموی هم‌زمان بود، بخش نخست امامت آن حضرت در دورة چهار خلیفه: ولید بن عبدالملک (86 ـ 96)، سلیمان بن عبدالملک (96 ـ 99)، عمر بن عبدالعزیز (99 ـ 101) و یزید بن عبدالملک (101 ـ 105) بود، آن‌گاه خلافت بیست‌سالة هشام آغاز شد ـ که توانمند‌ترین خلیفة اموی بود ـ امام علیه السلام در این دوران، سیاست تقیه را پیش گرفت و از درگیری مستقیم با خلیفه دوری نمود؛ ولی زمینة شکل‌گیری حرکت فکری و اعتقادی را میان متفکران جامعه و بزرگان علم، ادب و دانشمندان پی‌ریزی می‌کرد، امام باقر علیه السلام به وسیلة تقیه، تشیع را از حوادث هولناک به ساحل نجات رهنمون شد، آن‌گونه که می‌فرماید: «تقیه از دین من و پدران من است هر که تقیه نکند، دین ندارد.»[5][5]
آن حضرت در سایة تقیه به بازسازی و گسترش تشیع پرداخت.

شاگردان و تربیت‌شدگان امام باقر علیه السلام
در منابع تاریخی و رجالی، شاگردان امام باقر علیه السلام تا 467 نفر نام برده شده‌اند بحران‌های فکری زمان ـ که گروهی اهل غلو شده بودند، و دسته‌ای عقاید انحرافی مرجئه و خوارج را پی می‌گرفتند ـ امام باقر علیه السلام را بر آن داشت تا با نهضتی فرهنگی با آنان برخورد کند که بهترین شیوة تربیت نیرو‌های کار‌آمد بود.
از ممتازترین شاگردان امام، زراره بود که از متکلمان و محدثان زمان گشت و محفل گستردة مریدان را در کوفه هدایت می‌کرد،[6][6] برادرش حمران هم که امام وعدة بهشت بدو داد و در حق وی فرمود: «حمران، شیعة ما در این دنیا و آن دنیا است.»[7][7]
دیگری، حمزة بن محمد بن عبدالله الطیار است که گرچه مدتی با امام باقر علیه السلام مخالفت می‌کرد؛ ولی پس از تردید فراوان و بررسی مدعیان گوناگون، امامت امام را پذیرفت و پیرو امام گشت.[8][8]
سایر شاگردان، عبارتند از: معروف بن خربوذ، ابو بصیر الاسدی، برید بن معاویه و محمد بن مسلم بن ریاح الطایفی که مانند زراره بود؛ امام صادق علیه السلام دربارة این شاگردان فرمود: «بشارت ده انسان‌های خالص را به بهشت، برید بن معاویه العجلی و ابوبصیر لیث بن البختری المرادی و محمد بن مسلم و زراره، چهار نفر نجبا و نیکانی که امین‌های خدا بر حلال و حرام اویند و اگر آنان نبودند آثار و دستاورد‌های نبوت از بین می‌رفت و نابود می‌شد.»[9][9]
از دیگر شاگردان امام ـ که مقام والایی داشت ـ ابوحمزة الثمالی بود، دیگری، شاعر نامدار، کمیت بن زید الاسدی بود که مجموعة اشعار وی ـ که اختصاص به ستایش اهل بیت علیهم السلام دارد ـ معروف به هاشمیات است، کمیت در شعر معروف به «میمیه» به جنایت‌های امویان و واقعة کربلا اشاره کرد و آن را در مدینه برای امام باقر علیه السلام خواند که مشمول محبت و تشویق امام قرار گرفت؛ البته بعدها والیان اموی عبدالملک، وی را اذیت و آزار کردند.[10][10]

امام زمان علیه السلام در سخن امام باقر علیه السلام
ابراهیم بن عمر کناسی می‌گوید: از امام باقر علیه السلام شنیدم که می‌فرمود: «همانا برای صاحب این امر، دو غیبت خواهد بود و قائم، قیام می کند در حالی که بیعت کسی برگردنش نیست.»[11][11]
ابوبصیر هم از امام باقر علیه السلام نقل می‌کند که حضرت فرمود: «بعد از حسین علیه السلام، نُه امام می‌آیند، نهم از آنان، قائم ایشان است.»[12][12]
جابر جعفی از امام باقر علیه السلام نقل نموده که فرمود: «زمانی بر مردم خواهد آمد که در آن زمان، امامشان غایب خواهد شد؛ پس خوشا به حال کسانی که بر امر ما ثابت باشند؛ همانا کم‌ترین پاداش ایشان، آن است که خداوند خطاب به آنان می‌فرماید: بندگان من! به سرّ من ایمان آوردید و غیبت حجت مرا تصدیق نمودید؛ پس به بهترین پاداش از سوی من بر شما بشارت باد! بندگان من شمایید از شما می‌پذیرم و شما را عفو می‌نمایم و به وسیلة شما، رحمت و باران را بر بندگانم نازل می‌کنم و برای شما است که از بندگان بلا و عذاب را دور می‌کنم… .»[13][13]
ظهور امام زمان علیه السلام
امام باقر علیه السلام می‌فرماید: «گویی قائم علیه السلام را … می‌بینیم که میان رکن و مقام ایستاده، جبرییل در پیشگاهش بانگ می‌زند: بیعت برای خدا! پس زمین را پُر از عدل کند، چنان‌که از ظلم و جور پر شده است.»[14][14]
مدت حکومت امام زمان علیه السلام
امام باقر علیه السلام می‌فرماید: «قائم 309 سال حکومت می‌کند، همان مقدار که اصحاب کهف در غارشان ماندند، زمین را پر از عدل و قسط می‌کند، چنان‌که از ستم پر شده باشد؛ پس خداوند برای او، شرق و غرب زمین را می‌گشاید و به شیوة سلیمان بن داوود سلوک نماید، آفتاب و ماه را صدا می‌کند، پاسخ او را می‌دهند و زمین برای او در نوردیده شود و به او وحی می‌رسد؛ پس به امر الهی به وحی عمل می‌کند.»[15][15]
شیوة حکومت امام زمان علیه السلام
امام باقر علیه السلام دربارة شیوة حکومت حضرت مهدی علیه السلام می‌فرماید: «حضرت قائم علیه السلام به امر جدید و قضاوتی تازه ـ که شدید است ـ به پا خواهد خاست.»[16][16]
در جای دیگر از حضرت باقر علیه السلام آمده است: «مان‌گونه که پیغمبر دعوت فرمودند و اسلام غریبانه آغاز شد، حضرت مهدی علیه السلام همان‌گونه عمل می‌کند.»[17][17]

سفارش‌های امام باقر علیه السلام به منتظران ظهور
1. شناخت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
امام باقر علیه السلام می‌فرماید: «هر کس با شناخت امامش بمیرد، پیش افتادن این امر (ظهور) یا به عقب افتادن آن به او ضرری نرساند؛ کسی که به معرفت امامش بمیرد مانند کسی است که با حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف در خیمه‌اش باشد.»[18][18]
2. صبر در دوران غیبت
امام باقر علیه السلام می‌فرماید: «ای مؤمنان! در به جا آوردن امور واجب خود، تحمل داشته باشید و در برابر دشمنانتان پایداری ورزید، هم‌دیگر را به شکیبایی سفارش نماید و با امام منتظر خود، پیوند و رابطة ناگسستنی داشته باشید.»[19][19]
3. زمان ظهور را تعیین نکردن
فضیل از امام باقر علیه السلام پرسید: آیا برای این امر ]ظهور[ وقتی معین است؟ حضرت امام باقر علیه السلام سه بار فرمودند: «آنان که وقتی برای ظهور تعیین می‌کنند، دروغ می‌گویند.»[20][20]
________________________________________
[1][1] . الارشاد، شیخ مفید، ج2، ص158و وفیات الاعیان، ابن خلکان، ج3، ص314.
[2][2] . تاریخ یعقوبی، ابن واضح، ج2، ص320.
[3][3] . کشف الغمه، اربلی، ج2، ص329.
[4][4] . تاریخ یعقوبی، ابن واضح، ج2، ص320 و اصول کافی، کلینی، ج1، ص537.
[5][5] . اصول کافی، کلینی، ج4، ص643.
[6][6] . رجال کشی، ص133.
[7][7] . همان، ص161
[8][8] . همان، ص276.
[9][9] . همان، ص238.
[10][10] . الاغانی، ابوالفرج اصفهانی تحقیق عبدالستار احمد فراج، ج16، ص330.
[11][11] . الغیبة، نعمانی، ص113.
[12][12] . الغیبة، شیخ طوسی، ص92.
[13][13] . کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق، ج1، ص330، ح15.
[14][14] . بحارالانوار، مجلسی، ج52، ص290.
[15][15] . همان.
[16][16] . الغیبة، نعمانی، ص122.
[17][17] . همان، ص173.
[18][18] . همان، ص17، باب 26.
[19][19] . همان، ص330، باب25.
[20][20] . الغیبة، طوسی، ص425.


نوشته شده در دوشنبه 89/4/7 ساعت 12:45 عصر توسط: نشریه حضور (مختص امام عصر عج) | نظر | موضوع: مقالات


جلوه و جمال جوان در سیمای حضرت علیه السلام و یاران
حمیده دانشجو

نسل جوان چون از فطرت دست نخورده و سرشت پاکی بهره‌مند است در طول تاریخ همواره از حرکتهای اصلاحی و دینی استقبال و حمایت کرده است. در آغاز رسالت پیامبر صل الله علیه و آله و سلم و پیش از آشکار شدن رسالت آن حضرت، تعداد چشمگیری از جوانان به افکار و اندیشه‌های حضرت لبیک گفتند و اسلام آوردند. از سوی دیگر، رسول گرامی اسلام به جوانان عنایت ویژه‌ای داشت و اغلب از آن‌ها در امور مهم اجرایی، نظامی، دینی و غیره بهره می‌گرفت و بعضی را به عنوان نماینده و سفیر نزد پادشاهان و رهبران کشورهای دیگر می‌فرستادند که گاهی آن حضرت به خاطر همین گزینش‌ها مورد اعتراض اصحاب میانسال قرار می‌گرفت.[1] در زمان امام علی علیه السلام و سایر امامان معصوم هم، جوانان نقش و جایگاه مهمی داشتند، چنانکه نقش جوانان در قیام تاریخی کربلا بر کسی پوشیده نیست. علاوه بر شواهد تاریخی، تجربه انقلاب اسلامی ایران هم این واقعیت را به وضوح نشان داد. قشر پرشور و پویای جوان در تمام مراحل انقلاب، حضوری حماسی داشته و از جان خود در راه رشد، بالندگی و پیروزی انقلاب مایه گذاشتند، بعد از پیروزی نیز،‌این قشر در برابر انواع و اقسام ترفندهای دشمن مقاومت کرد، به گونه‌ای که می‌توان گفت اگر حضور چشمگیر و حماسی جوانان در انقلاب اسلامی ایران صورت نمی‌گرفت امروزه سرنوشت انقلاب و جایگاه آن معلوم نبود.

در رکاب حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
شواهد معتبر تاریخی و تجربه‌های عینی درنهضت بزرگ اسلامی ایران به خوبی نشان می‌دهند که نقش قشر جوان در ظهور حضرت حجت و حکومت آن حضرت به مراتب چشمگیرتر از گذشته و امروز خواهد شد و خدمات جوانان در راه تحقق آرمانهای امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف به اوج خود خواهد رسید، این موضوع با روایتی از امام صادق علیه السلام مورد تأکید قرار گرفته، ایشان می‌فرمایند: «هنگام ظهور حضرت مهدی، جوانان شیعه در حالی که بر روی بامهای خانه هایشان در خواب به سر می‌برند همگی در یک شب به ندای آسمانی آن حضرت لبیک می‌گویند و در همان شب، بدون وعده قبلی به سوی مکه می‌شتابند در بامداد خود را به آن شهر می‌رسانندو به زیارت امام و رهبر خویش نایل می‌شوند».[2]

اولین سفیر جوان
امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: هنگام ظهور آن حضرت، جوانی از سوی آن حضرت به عنوان سفیر انتخاب می‌شود و از جانب آن حضرت به سوی مکه می‌رود، تا پیام امام را به اهل مکه برساند و آن‌ها را به پیروی از حکومت حق فراخواند (دربرخی روایات، از او باعنوان «نفس زکیه» و «سید حسنی» یاد شده است). وی خود را به مکه می‌رساند و پیام آن حضرت را به مردم ابلاغ می‌کند، اما حکمرانان مکه او را میان رکن و مقام به شهادت می‌رسانند. این جوان سلحشور، نخستین سفیر حضرت حجت و اولین شهید در راه تحقق حکومت جهانی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است.[3]

313 یاور جوان
اوصاف و خصوصیاتی که در احادیث منقول از ائمه هدی علیهم السلام برای 313 نفر از اصحاب خاص امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ذکر شده، عبارت است از: «جوان، عالم، فقیه، عارف، ایمان استوار، شجاع، متواضع، شیفتة شهادت و...» صفت جوانی یکی از ویژگیهای این گروه می‌باشد.
حضرت علی علیه السلام فرمود: اصحاب و یاران حضرت مهدی جوانانی هستند که در میان آنها پیرمرد به چشم نمی‌خورد مگر خیلی اندک مانند سرمه در چشم و نمک در غذا که کم‌ترین چیزی است».[4]

منجی جوان
در کلمات بیشتر امامان معصوم علیهم السلام صفت جوانی یکی از ویژگیهای حضرت مهدی مطرح شده و با عبارات گوناگونی جوانی آن حضرت مورد تأکید قرار گرفته که به چند نمونه از آن روایات اشاره می‌شود.
1. امام علی علیه السلام فرمود: مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، جوانی از قبیله قریش و مرد چابک و ماهری از تبار دلیر مردان است که در سن 30 یا کمتر از 40 سال ظهور می‌کند.»[5]
2. امام حسن  علیه السلام فرمود: خداوند عمر حضرت مهدی را در غیبت طولانی می‌کند و سپس او را به صورت شخصی جوان ظاهرمی سازد تا معلوم شود که خدای متعال بر همه چیز قادر و تواناست».[6]
3. در روایات متعددی از امام صادق علیه السلام نقل شده است که ایشان فرمودند: «مهدی جوانی رشید و بلندقامت است که در سن نزدیک به 30 سال ظهور خواهد کرد.[7]
4. امام رضا علیه السلام فرمود: علامت مهدی، این است که وی از نظر سنی، پیر اما در ظاهر و سیما، جوان خواهد بود به طوری که هر کس آن حضرت را زیارت کند 40 یا کمتر از آن را تصور خواهد کرد.»[8]

________________________________________
[1] . طبقات الکبری، ص125.
[2] . بحارالانوار، ج52، ص370.
[3] . ارشاد،مفید، ج2، ص368.
[4] . منتخب الاثر، صافی گلپایگانی، ص484، غیبه نعمانی، ص316.
[5] . ملاحم و فتن، ابن طاووس، ص73، نجم الثاقب، ص114.
[6] . کمال الدین و تمام النعمة، صدوق، ص105.
[7] . همان، ص191.
[8] . کمال الدین و تمام النعمه، ص652.


نوشته شده در دوشنبه 89/4/7 ساعت 12:34 عصر توسط: نشریه حضور (مختص امام عصر عج) | نظر | موضوع: مقالات


جوانان منتظر و قرآن کریم
محمد رضا نصوری

جوانان، بازوی قدرتمند دفاع و سازندگی هر جامعه و تأثیر‌گذارترین افراد در تحولات جامعه‌اند.
ویژگی‌های جوان آنقدر مهم و با ارزش است که در تشکیل حکومت جهانی امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف چشمگیر و نمایان است.
در جهان کنونی که عصر بی‌معنویتی و بی‌اخلاقی است بسیاری از جوانان جامعه ما توجه خاصی به معنویت، قرآن و اهل بیت علیهم السلام از خود نشان می‌دهند. و بدیهی است باید این شور و نشاط با شعور معنوی آمیخته و با الگو‌های خوب آشنا شوند تا به سر منزل واقعی رهنمون گردند، یکی از ابزارهایی که جوانان را در این مسیر کمک می‌کند انس با قرآن و الگوهای قرآنی است، چرا که قرآن کلام خداوند است و دستورات الهی در آن نهفته و انسان می‌تواند به وسیله انس با قرآن بهره‌های معنوی زیادی ببرد. هر چقدر به قرآن نزدیک شویم صفا و معنویت بیشتر می‌شود و به همان اندازه از انحرافات و فسادهای اخلاقی دور خواهیم گشت.
امام سجاد علیه السلام می‌فرماید: «اگر تمام اهل مشرق و مغرب از دنیا برود هرگز از تنهایی وحشت نمی‌کنم، هنگامی که قرآن همراه من باشد.[1][1]
لذا جوانان باید طبق رهنمودهای معصومان علیهم السلام به قرآن و الگوهایی که در آن معرفی شده اهمیت بدهند و آن را در عصر غیبت در زمینه‌سازی ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بکار گیرند. چرا که دوران غیبت کبری دوران تمرین اطاعت و دوران خودسازی و تلاش برای رسیدن به کمال واقعی است.
در قرآن جوانان موفق با ویژگی‌های خاصی معرفی شده‌اند که برخی از آن‌ها عبارتند از:

1. جوان صبور و تسلیم دستور خدا
حضرت اسماعیل علیه السلام وقتی به حد رشد رسید، پدر بزرگوارش به او گفت: «من در خواب دیده‌ام تو را سر مُی‌برم، نظرت در این‌باره چیست؟»[2][2]
اسماعیل علیه السلام جانانه جواب داد «ای پدر، آن چه خداوند به تو امر کرده، انجام بده به خواست خداوند من را از بردباران خواهی یافت».[3][3]
این فداکاری و جانبازی که هر ساله در عید قربان خاطرة آن زنده می‌شود و همه به شجاعت و تسلیم بودن اسماعیل در برابر حق آفرین درود و سلام می‌فرستند، در جهان امروز که گذشت و صبر و تسلیم در برابر حق که از مهمترین و ارزشمندترین ویژگی‌های مردان الهی است. اسماعیل الگوی مناسبی برای جوان منتظر می‌باشد.

2. جوان پاک‌دامن
حضرت یوسف علیه السلام در برابر خواهش‌های نفسانی زلیخا حاضر به معصیت نشد و بی‌گناه به زندان افتاد[4][4] و سختی‌های زندان را تحمل کرد تا پاک بماند. این نفس ستیزی حضرت یوسف علیه السلام در هنگام مهیا بودن شرایط گناه، الگویی برای همه جوانان عصر کنونی است. زیرا جوان منتظر و زمینه‌ساز ظهور، خود را از گناه و آلودگی دور می‌کند و خوشا به سعادت آن جوانی که با وجود مهیا بودن گناه خود را به معصیت نمی‌آندازد چرا که خداوند متعال و حضرت مهدی علیه السلام را شاهد بر اعمال خود می‌داند.

3. جوان غیور
حضرت موسی علیه السلام با تمام تدابیر امنیتی و سخت‌گیری‌های فرعون، پا به عرصه وجود گذاشت و دربار فرعون، محل رشد و نمو او شد آن حضرت در جوانی به حمایت بنی اسرائیل پرداخت، از این رو مجبور شد برای حفظ جانش، وطنش را ترک کند. او صحرای سینا را پشت سر گذاشت و با زحمات طاقت فرسا خود را به «مدین» شهر شعیب پیامبر علیه السلام رساند.
غیرت این جوان سبب شد به دختران شعیب کمک کند. زیرا او مانند دیگران نسبت به جامعه زمان خود بی‌تفاوت نبود[5][5] و احساس مسئولیت کرده و در برابر ظلم ایستاد. امروز جوانان ما هم باید در برابر کوچکترین انحراف، خرافات، بدعت‌ها و مدعیان دروغین بی‌تفاوت نباشند و باید پویا، سرزنده و آگاه نسبت به زمان، احساس مسئولیت کند.

4. جوان شجاع
حضرت داود علیه السلام، جوانی است که در مقابلة سپاه طالوت با لشکر باطل جالوت، پهلوان لشکر کفر (جالوت) را نقش بر زمین ساخت خداوند متعال هم مقام نبوت، حکمت و سلطنت را به او بخشید[6][6] وی با به کار بستن قدرت، فکر و قوت جوانی برای مبارزه با طاغوت الگویی برای همه جوانان است تا در برابر جالوتیان زمان ایستادگی کنند. چرا که خداوند پشت و پناه جوانان مبارز با طاغوت است و در برابر این مبارزه، حکمت و بزرگی عطاء خواهد نمود.
در هر صورت جوان منتظر، پویا و دارای فکر و برنامه‌ای است که خود را ضمن رساندن به معنویت و اخلاق، با بهره‌گیری از الگوهای قرآنی و به کار بستن آن در مراحل زندگی خود، زمینه‌ساز ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف قرار دهد.[7][7]
قدر جوان و جوانی را بهتر از پیش بدانیم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می‌فرماید: «قدر جوانی را قبل از فرا رسیدن پیری بدان».[8][8]
این دوران زیبای زندگی در قرآن بعنوان «احسن تقویم» یاد شده است. در روایتی این کلام خداوند متعال «لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم» را به دوران جوانی تفسیر فرموده‌اند.[9][9]
و بالاخره سخن را با تعبیر بسیار زیبای مقام معظم رهبری به پایان می‌بریم:
«جوانی در انسان، عبارت از دوران خاصی از عمر است که در آن دوران، انسان به شکفتگی و بالفعل شدن بسیاری از استعدادها می‌رسد و دوران اوج زیبایی‌ها و جوشش استعداد‌ها و توانایی‌هایی است که در انسان هست.[10][10]

____________________________________________
[1][1] . اصول کافی، کلینی، ج2، ص440.
[2][2] . صافات، 102؛ « ... یَا بُنَیَّ إِنِّی أَرَى فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَى ...».
[3][3] . صافات، 102؛ « یَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ».
[4][4] . یوسف،23 ـ 22؛ « وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَیْنَاهُ حُکْماً وَعِلْماً ... قَالَ مَعَاذَ اللّهِ إِنَّهُ رَبِّی أَحْسَنَ مَثْوَایَ»
[5][5] . قصص، 24 ـ 23؛ « وَلَمَّا وَرَدَ مَاء مَدْیَنَ ... فَسَقَى لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّى إِلَى الظِّلِّ».
[6][6] . بقره، 251؛ « وَقَتَلَ دَاوُدُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللّهُ الْمُلْکَ وَالْحِکْمَةَ».
[7][7] . جهت اطلاع بیشتر ر.ک. قرآن، مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و جوانان، محمد رضا نصوری.
[8][8] . ارشاد القلوب، دیلمی، حسن بن ابی الحسن، ص17.
[9][9] . بحارالانوار، مجلسی، ج74، ص75.
[10][10] . کودک، نوجوان و جوان از دیدگاه مقام معظم رهبری، ج2، ص233، امید حسین بانکی پورفرد، احمد قماشچی.


نوشته شده در دوشنبه 89/4/7 ساعت 12:32 عصر توسط: نشریه حضور (مختص امام عصر عج) | نظر | موضوع: مقالات، وظایف منتظران

<      1   2   3   4   5   >>   >

منوی اصلی

 RSS 
صفحه نخست
نرم افزار مهدوی شمیم انتظار
دوره آموزش مهدویت - نگین آفرینش
زندگی نامه حضرت
حکومت در زمان غیبت
مدعیان دروغین
غرب و مهدویت
پرسش و پاسخ
شهدا و امام زمان
وظایف منتظران
خانواده مهدوی
کودکان و امام زمان
مقالات
حرف دل
زائرین کوی محبت
کرامات حضرت
دیار یار
نگار خانه
همراه مهدوی
مهدی بلاگ

لحظات انتظار

امروز: یکشنبه 103 آذر 4
مهدی یاور امروز: 38
مهدی یاور دیروز: 158
کل مهدی یاوران: 358590

لوگو و نویسندگان وبلاگ


 شمیم انتظار
مدیر وبلاگ : نشریه حضور (مختص امام عصر عج)[159]
نویسندگان وبلاگ :
.*.هاتف.*.
.*.هاتف.*. (@)[2]

ملوسک
ملوسک (@)[1]

sheitoon
sheitoon (@)[6]


ذکر تعجیـل فرج رمز نجات بـشر است مابر آنـیـم که ایـن ذکر جهانی بـشـود

مطالب خواندنی

» عوامل پیدایش مدعیان دروغین [24]
» ماه رمضان با امام زمان [26]
» شیوه های مدعیان دروغین مهدویت [121]
» وظیفه منتظران حضرت ولیعصر [144]
» مدعیان دروغین مهدویت [674]
» سری اول کتب مهدوی مخصوص موبایل [324]
» غیبت یا حضور؟ مسئله این است! [26]
» بررسی نقش آمریکا در عصر آخر الزمان [866]
» دوره آموزش مهدویت (نگین آفرینش) [212]
» سرود های زیبا پیرامون امام زمان مخصوص کودکان و نوجوانان [302]
» خاطره ای از سید آزادگان شهید ابوترابی [369]
» دولت پایدار حق فرا می رسد [26]
» نقاشی های مهدوی ویژه کودکان [119]
» تصاویر قدیمی مسجد جمکران [160]
» ویژگى‏هاى مسجد سهله [48]
[آرشیو(15)]

آخرین یادداشت ها

کمک به نیازمندان

persian gulf

لینک دوستان

پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار
علی اصغربامری
افســـــــــــونگــــر
جاده های مه آلود
هواداران بازی عصر پادشاهان ( Kings-Era.ir )
مهندس محی الدین اله دادی
نشریه حضور
رقص خون
****شهرستان بجنورد****
حامیان ولایت
منادی معرفت
بوی سیب
بادصبا
دوستدار علمدار
شبستان
برادران شهید هاشمی
عموهمت من
شهریار کوچه ها
محمد قدرتی
یه دختره تنها
ورزشهای رزمی
جیغ بنفش در ساعت 25
شاه تور
پلاک 40 ... سرداران بی پلاک
دانلود کتاب
اهلبیت (ع)،کشتی نجات ما...
کنیز مادر
مهربانی
پرسپولیس
فرزند روح الله
تجربه های مربی کوچک
هیئت فاطمیون شهرضا
*فیض زندگی*
مقاله های تربیتی
ثانیه ها...
صداقت
زازران همراه اخر
فقط من برای تو
داود ملکزاده خاصلویی
*مظلومیت اهل البیت(علیهم السلام)*
**قافله نت**
قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی
جوک پیامک مناسبتی داستان های طنز پ نه پ های جدید
fazestan
شیلو عج الله
راه را با این (ستاره ها) می توان پیدا کرد
sindrela
شیدائی
خبرهای داغ داغ
پایگاه بسیج شهید کریم مینا سرشت
مسأله شرعی
قدیسان مرگ
سرباز ولایت
سربازی در مسیر . . .
جوک و خنده
مندیر
تَرَنّم عفاف
مقالات

یا ایا صالح المهدی