سفارش تبلیغ
صبا ویژن


خواب شوم مسیحیان صهیونیست

با شروع حمله نظامی آمریکا و انگلیس به عراق، تحلیل گران و نویسندگان بسیاری در مورد ابعاد مختلف نظامی، سیاسی و استراتژیک این جنگ به تحلیل و بررسی پرداختند. اما با وجود این حجم بزرگ مطالب، هنوز بعد دیگری از این تهاجم که همان جنبه مذهبی قضیه است، از دید تحلیل گران مخفی مانده است.
اعلام جنگ آمریکا به عراق و اشغال نظامی آن براساس فشارها، عقاید و ایده های گروهی با نام «مسیحیان صهیونیست» صورت گرفته است. مسیحیان صهیونیست، تحت تأثیر عقاید مذهبی خود، تفسیری مذهبی از این جنگ ارائه می دهند. به عقیده آنان، جنگ عراق پیش زمینه حوادث قبل از ظهور مسیح است و وقوع این جنگ، بر پیشگویی های کتاب مقدس مهر تأیید می زند. مسیحیان صهیونیست، از اعضای مکتب و اعتقادات مسیحیت به شمار می آیند، که سعی دارند با مطالعه جزء به جزء کتاب مقدس (عهد قدیم و جدید) و با تکیه بر عصمت حرفی آن، وقایع آینده را پیشگویی و تفسیرکنند. همین اعتقاد ویژه، این گروه را از دیگر اندیشمندان مسیحی متمایز می سازد.
پایه اعتقادات این مکتب در قرن نوزدهم و تحت تأثیر نگرشی ویژه به کتاب مقدس (عهد قدیم و جدید) شکل گرفت. بر طبق اعتقادات آنها، تاریخ بشریت به هفت عصر تقسیم می شود؟
در حال حاضر، جهان در حال پشت سر گذاشتن دوره ششم حیات تاریخی خود و آماده شدن برای ورود به عصر هفتم که همان ظهور مسیح است، می باشد.
براساس پیشگویی ها، در عصری که ما زندگی می کنیم، فجایع بی سابقه و حوادث بسیاری اتفاق می افتد که در نهایت به آخرین جنگ سرنوشت ساز بشریت یا همان «آرماگدون» ختم می شود.در این جنگ، مسیح دشمنان خود را از بین برده و سلطنت هزار ساله خود را بر پا می کند. به همین دلیل به پیروان این عقیده، «هزاره گرا» گفته می شود. اکثر طرفداران این مکتب که بالغ بر 12 میلیون نفر هستند، در آمریکا مستقر می باشند. عده ای از آنها کرسی های کنگره و پست های مختلف در سطوح گوناگون را در دولت کنونی آمریکا، دراختیار دارند.
می گویند خود «جرج بوش»، رئیس جمهور آمریکا، نیز یکی از مسیحیان صهیونیست است. او به طور مرتب در جلسات مطالعه و تفسیر کتاب مقدس شرکت می کند و آنرا یکی از آیین های مهم مذهبی می داند.
همچنین تعدادی از همکاران و هم قطاران جرج بوش نیز عضوی از مسیحیان صهیونیست به شمار می آیند که از آن جمله می توان «دونالد اوانس» دبیر بازرگانی را نام برد که به لحاظ نفوذ با «بیلی گراهام»، کشیش مسیحی صهیونیستی، که در طول مبارزات انتخاباتی بوش در کنار او و در جلسات، مؤعظه می کرد، برابری می کند. مسیحیان صهیونیست عقیده دارند که براساس پیش گویی ها اشغال عراق پیش زمینه وقایع قبل از ظهور مسیح است. آنان اعتقاد راسخی به پیش گویی های مطرح شده در کتاب «مکاشفات یوحنا» (عهد جدید) دارند.
علیرغم متن بسیار مبهم و نمادین این پیشگویی ها در کتاب مقدس، فصل های مربوط به «عراق» بسیار واضح آمده است. در کتاب مقدس، عراق با نام «بابل» معرفی شده است.
با وجود اینکه در طول تاریخ، عراق بارها مورد هجوم بیگانگان قرار گرفته است، مسیحیان صهیونیست عقیده دارند که تصرف عراق توسط آمریکا با ظهور مجدد مسیح مرتبط است و بر طبق عقیده مسیحیان صهیونیست عقیده دارند که تصرف عراقی توسط آمریکا با ظهور مجدد مسیح مرتبط است و بر طبق عقیده مسیحیان صهیونیست، طرح تقسیم عراق به سه ناحیه، احتمالا با عبارت «و شهر بزرگ به سه قسم منقسم گشت...» منطبق است. حتی این گروه لشکری از کشیشان صهیونیست را به عراق فرستاده اند تا مردم عراق را متقاعد کنند که تصرف کشورشان، امر محتوم الهی بوده است و در پیش گویی های کتاب مقدس به صراحت به آن اشاره شده و آنها باید آن را بپذیرند. «گراهام فرانکلین» در مورد این مبلغین گفته است، آنها به عراق رفته اند تا به عنوان یک مسیحی، عشق و علاقه خود را به مردم نشان دهند و آنها این کار را با نام مسیح انجام می دهند.
براساس عقاید مسیحیان صهیونیست، بسیاری از متون کتاب مقدس و از جمله سرود مذهبی «حزقیال نبی»، که در عهد عتیق آمده است. به لزوم تجمع یهودیان در فلسطین و تشکیل حکومت یهودی اشاره می کند و حتی عقیده دارند که یهودیان باید به سوی فلسطین مهاجرت کنند، تا نقش خود را در وقایع دوران ظهور مسیح ایفا نمایند.
با نگاهی به گذشته در می یابیم که اعتقاد مسیحیان صهیونیست به این موضوع، حتی به قبل از تولد جنبش صهیونیسم برمی گردد، و آنها از آن زمانی سعی بر تحقق این پیشگویی ها داشته اند.
و حتی امروز که سال ها از زمان تاسیس اسرائیل می گذرد، مسیحیان صهیونیست تمام تلاش خود را برای جذب یهودیان از اقصی نقاط جهان به سوی اسرائیل، انجام می دهند.
مسیحیت صهیونیست شامل ده ها انجمن است که مهمترین آن «سفارت مسیحیت» واقع در اورشلیم، به شمار می آید.
مسیحیان صهیونیست براساس مطالب کتاب سفر پیدایش تورات، تلاش می کنند تا حکومت اسرائیل را از نیل تا فرات گسترش دهند.
تورات، سفر پیدایش، باب پانزدهم، ردیف 18:
«در آنروز خداوند با ابرام عهد بست و گفت، این زمین را از نهر مصر تا به نهر عظیم، یعنی نهر فرات به نسل تو بخشیدم.»
به همین علت است که مسیحیت صهیونیسم با فرآیند صلح خاورمیانه به شدت مخالف است. و از دولت اسرائیل می خواهند که سرزمین های اشغالی را یکپارچه سازد. آنان همچنین به دلیل اعتقاد خود مبنی بر ساخت معبد سلیمان و اینکه معبد سلیمان در زیر مسجد الاقصی واقع است، به شدت سعی در تخریب مسجد الاقصی دارند. براساس اعتقاد آنان، مسیح پس از ظهور در معبد سلیمان نماز می گذارد، پس مسیحیان باید تا زمان ظهور مسیح مراسم عبادی و قربانی خود را مطابق شریعت موسوی در معبد سلیمان تمرین کنند.
همچنین مسیحیان صهیونیست در حال آماده سازی خود هستند تا در صورت محیا شدن شرایط با مسلمین وارد جنگ شوند و وقوع این جنگ را براساس پیش گویی ها محتوم می دانند.
مسیحیان صهیونیست برخلاف نظر اکثریت کلیساهای دیگر، مخالفان یهودیت و یهودیان- کسانی که خود را مردم برگزیده خداوند می دانند- دشمن و محور شرارت محسوب می شود.
براساس عقاید آنان، فلسطینیان، اعراب و مسلمین دشمنان یهودیت هستند و باید با آنها جنگید. آنان این موضوع را به صراحت در کنفرانس هایشان مطرح می کنند و در مقالاتشان مورد بحث و بررسی قرار می دهند.
بنابراین از نظر آنان، تروریست بودن اعراب و مسلمین امری عادی و مسلم است.
«جی آر گراهام» در یکی از کتاب هایش می گوید: اسلام یک دین شیطانی است و قرآن عامل تحریک مسلمین به سمت خشونت است.
پیروان این اندیشه، دولت آمریکا را به همراهی با اسرائیل درجهت ازبین بردن تمامی امکانات و توانایی های مسلمین که به عنوان خطری برای حیات اسرائیل می باشد کرده اند.
آنان آینده جهان را به بدترین شکلی متصور می شوند و وضعیت جهان را به بدترین شرایط آخرالزمان سوق می دهند وبرای رسیدن به این هدف ازهیچ تلاشی فروگذار نمی کنند، زیرا به عقیده آنان پیشگویی های کتاب مقدس اینگونه می گویند.
«پت رابرتسون»، کشیش معروف مسیحی صهیونیستی عقیده دارد: «وضعیت جهان، نباید به سوی صلح و بهبود حرکت کند، جهان را باید به سمت بدترین شرایط ممکن سوق داد، مسیحیان باید بیاموزند که چگونه موجب تأخیر ظهور مسیح نشوند. بنابراین حتی مسیحیان نباید نگران آسیب های زیست محیطی باشند، زیرا براساس پیش گویی ها، این امر مقدمه ظهور مسیح است.»
از نگاه آنان، وقوع جنگ ها پیش زمینه ظهور مسیح است و نباید برای توقف جنگ و یا برقراری صلح تلاش صورت گیرد. زیرا آنها عقیده دارند قبل ازظهور مسیح صلحی وجود ندارد و همه جهانیان در جنگ به سر می برند.
«جیم رابرتسون» یکی از کشیشان معروف تلویزیونی می گوید: «قبل از ظهور مسیح صلحی وجود ندارد، و تا قبل از ظهور مسیح هر تلاشی برای برقراری صلح، بی معنی و برخلاف گفتار خداوند و مسیح است».
«استراسبورگ» سرپرست یکی از سایت های اینترنتی که به جمع آوری و بررسی و تطبیق وقایع پیش از ظهور مسیح می پردازد، می نویسد: «من از واقعه یازدهم سپتامبر بسیار خشنود شدم. و مؤمنین به علت جو عمومی حاکم به دروغ از وقوع این حادثه اظهار تأسف کردند، اما آنان از عمق وجودشان، ایمان دارند که این حادثه، خواست آنان که همان ظهور مسیح است، را محقق می سازد.


نوشته شده در سه شنبه 89/4/8 ساعت 4:19 عصر توسط: نشریه حضور (مختص امام عصر عج) | نظر | موضوع: غرب و مهدویت


بینش ‏آخرالزمانىِ ‏اهلِ ‏کتاب‏ ؛ ARMAGEDON

 نویسنده کتاب، گریس هال سل، در کودکى در ناحیه‏اى در تگزاس آمریکا با افکار بنیادگرایانه مسیحى پرورش یافته است. «بنیادگرایى مسیحى» در گذشته بر سلوک اخلاقى صحیح تکیه داشت، ولى در دهه‏هاى گذشته صرفاً سیاسى شده است. به «بنیادگرایان»، لقب «تجدیدِحیات‏یافته» نیز داده مى‏شود. این مسئله شامل یک نوع تجربه بیدارى معنوى و یا صرفاً گرایش به افکار سیاسى خاص مى‏باشد. آنها معتقدند تاریخ بشر در طى نبردى در آخرالزمان به نام «آرماگدون» به پایان مى‏رسد و نقطه اوج آن ظهور دوباره مسیح است؛ پس از آن داورى نهایى براى همه مردگان و زندگان انجام مى‏شود.
نویسنده براى تحقیق در زمینه بینش آخرالزمانى در مسیحیت، کتاب «زمین، سیاره بزرگِ مرحوم» از «هال لیندسى» را که در سراسر دهه 70 میلادى، پرفروش‏ترین کتاب بوده است مطالعه مى‏کند.
این مکتب مى‏گوید خداوند مقرر کرده است که بشر هفت مرحله یا هفت مشیت الهى را از سر بگذراند که یکى از آنها «نبرد هسته‏اى آرماگدون» است. این نظام «مشیتِ الهى‏گرایى» نامیده مى‏شود. با آغاز این جنگ وحشتناک، رستگارشدگان به آسمان‏ها عروج خواهند کرد و از مصیبت جنگ در امان خواهند بود.
برنامه‏هاى عامه‏پسند تلویزیونى کشیشان پروتستان در آمریکا که حدود 60 میلیون بیننده دارند، پیوسته مى‏کوشند مردم را متقاعد سازند که به‏جاى «صلح» باید در پىِ «جنگ» باشند. آنها با نقل آیات انجیل سعى مى‏کنند ثابت کنند که ما در دوره آخرالزمان هستیم. اینان چون اعتقاد دارند اسراییل باید «مقر فرود آمدن» دومین ظهور مسیح باشد، سعى دارند پرستش سرزمین اسراییل را به یک آیین مذهبى بدل سازند. آثار سیاسىِ قرار گرفتن معتقدین به «مشیت الهى‏گرایى» در سِمَت‏هاى حساس ایالات متحده مى‏تواند بسیار نگران‏کننده باشد. به‏عنوان مثال، «جیمس وات» به‏عنوان وزیر کشور اسبق ایالات متحده، در کمیته مجلس نمایندگان اظهار داشت: «به علت ظهور دوباره و قریب‏الوقوع مسیح، نمى‏توانم خیلى در بندِ نابودى منابع طبیعىِ خودمان باشم».
پیام مشیت الهى‏گرایان، منحصر به مرزهاى ایالات متحد نیست. این گروه در اوت 1985 نمایشى را به صحنه آوردند که نخستین کنگره «مسیحیان صهیونیست» نام گرفت.
در اوایل دهه 90، آمریکائیان به بیش از 1400 رادیوى مذهبى گوش مى‏دادند. اکثریت هنگفتى از 80000 کشیش بنیادگراى پروتستان که روزانه از 400 ایستگاه رادیویى سخن‏پراکنى مى‏کنند، هواخواهان مشیت الهى‏گرایى هستند. برخى از مشهورترین این افراد عبارتند از: پت رابرتسون، جیمى سواگارت، جیم باکر و جرى فال ول.
مدرسه‏هاى انجیلى بسیارى، چه فرقه‏اى چه فرافرقه‏اى در سراسر آمریکا اصول خداشناسى آرماگدون را بر پایه پرستش اسرائیل تعلیم مى‏دهند. تعداد این مدارس در حدود 200 موسسه و داراى حدود 100000 دانشجو مى‏باشند. این دانشجویان پس از فراغت از تحصیل، کشیش پروتستان مى‏شوند، به میان مردم مى‏روند و این دیدگاه را تبلیغ مى‏کنند.
اما «آرماگدون»؛ که در اصل «هار مجدو» مى‏باشد، به معنى «کوه مجدو» است. «مجدو» در شمال فلسطین اشغالى در کرانه غربى رود اردن واقع شده و در طول تاریخ، شهرى استراتژیک بوده است. این شهر بر سر راه شرق و غرب و شمال و جنوب قرار داشته است و تبعاً جنگ‏هاى بسیارى در آن رخ داده است. در صحیفه «حزقیال نبى»، درباره این جنگ آمده است: «باران‏هاى سیل‏آسا و تگرگ سخت آتش و گوگرد، تکان‏هاى سختى در زمین پدید خواهند آورد؛ کوه‏ها سرنگون خواهند شد، صخره‏ها خواهند افتاد و جمیع حصارهاى زمین منهدم خواهد گردید».
کشیشان بنیادگرا این توصیفات را نشانه مبادله سلاح‏هاى تاکتیکى هسته‏اى مى‏دانند. آن‏ها معتقدند مسیح ضربه نخست را وارد خواهد کرد. او سلاح نوینى را به کار خواهد برد که اثرى شبیه بمب نوترونى دارد: در کتاب «زکریاى نبى» آمده است: «گوشت ایشان در حالتى که بر پاى‏هاى خود ایستاده‏اند کاهیده خواهد شد و چشمانشان در حدقه گداخته خواهد گردید و زبان ایشان در دهانشان کاهیده خواهد شد.»
برخى معجزات در طى این نبرد روى خواهد داد: از جمله نهر فرات خشک خواهد شد. در این تهاجم همه اعراب به اضافه کنفدراسیون روسیه و ایران به اسراییل هجوم خواهند برد. دجّال وارد خاورمیانه مى‏شود و تندیس خود را در معبد یهودى نصب مى‏کند و تقاضا مى‏کند که همه جهان آن را به جاى خداوند بپرستند.
کشیشان بنیادگرا زمانى کمونیست شدن روسیه را نشانه آخرالزمان دانستند. به تبع این نگرش، آنها اعتقاد قلبى به قراردادهاى صلح خاورمیانه ندارند و آنها را پایدار نمى‏دانند.
لانگ، مدیر تحقیقات انستیتو کریستیک در 1985 افشا کرد که «رونالد ریگان»، رئیس جمهور آمریکا، معتقد به ایدئولوژى آرماگدون بوده است. رونالد ریگان در طى همه سال‏هاى زندگى خود تحت تاثیر آموزش مادرش «نل ریگان» بود که گفته مى‏شود زنى بسیار معتقد به کتاب مقدس بوده است. خود وى گفته است که ایمانش را مدیون مادرش است. «الینگ وود» که خود یکى از معتقدان پر و پا قرص پرستش اسراییل و از جمله نبرد آخر الزمان است، گفته است که او و فرماندار ریگان اغلب با هم مى‏نشینند و درباره پیشگویى‏هاى کتاب مقدس به بحث و گفت‏وگو مى‏پردازند. ریگان در یک مجلس شام مى‏گوید:
«این نبىِ خشمگین عهد قدیم، حزقیال است که بهتر از هر کسى، قتل عامى که عصر ما را به ویرانى خواهد کشید را پیشگویى کرده است» و سپس با خشم تندى درباره کمونیست شدن لیبى سخن مى‏گوید و اظهار عقیده میکند که «این علامت آن است که فرا رسیدن آرماگدون، دور نیست». ریگان همچنین در یک مصاحبه گفته است اعتقاد دارد که تجدید حیات پیدا کرده است. دادن لقب «امپراتورى شیطانى» به روسیه توسط وى که بعدها در زبان سیاستمدارن آمریکایى مصطلح شد، از همین بینش سرچشمه مى‏گیرد.
اصول آموزش هواخواهان «مشیت الهى» این است که قبل از استقرار پادشاهى جهانى مسیح مطابق پیشگویى‏هاى کتاب مقدس، ابتدا مى‏بایست یهودیان به اسراییل بازگردند، سپس دولت یهود تاسیس شود و کلام خدا براى همه امت‏ها تبلیغ شود. آنها معتقدند یک روز یک یهودى افراطى، قدس را منفجر خواهد کرد تا در جاى آن معبد سلیمان بازسازى شود، مراسم قربانى یهود از نو آغاز شود و سپس نوبت به آرماگدون خواهد رسید. حفارى‏هایى که در زیر قدس انجام مى‏شود به منظور کشف آثار معبد سلیمان است تا ثابت شود معبد سلیمان در همین مکان فعلى قدس بوده است. در نتیجه با این توجیه به خراب کردن قدس و تاسیس معبد سلیمان در جاى آن بپردازند. در حالى که مسلمانان بیم دارند هدف از این حفارى‏ها فرو ریختن خودبه‏خودى مسجدالاقصى باشد.


نوشته شده در سه شنبه 89/4/8 ساعت 4:14 عصر توسط: نشریه حضور (مختص امام عصر عج) | نظر | موضوع: غرب و مهدویت


فتح جهان با دروغی به نام «کوره یهودی سوزی»

طرح جدی «مظلومیت یهود» از مهمترین سیاستگذاری های فرهنگی و هنری امروز در تمدن جهودزده غرب است.
همان گونه که مسلمانان در طول تاریخ ، شهیدان مظلوم خود را دارند و از حماسه آفرینی های عظیم ایشان نیرو می گیرند ، یهودیان نیز برای خود «هولوکاست» - یعنی ماجرای کذب قتل عام 6میلیون یهودی در اتاقهای گاز و سوزاندنشان در کوره های آدم سوزی - را ساخته اند! کارکرد هولوکاست به جهات سیاسی و فرهنگی شبیه سازی شده ای این چنین است ، با این تفاوت اساسی که هولوکاست آن گونه که یهودیان صهیونیستی چون اسپیلبرگ در فیلم «فهرست شیندلر» روایت می کند ، یکسره دروغین و تحریف شده است.
صهیونیسم جهانی برای تثبیت هولوکاست ، اهمیت سیاسی فوق العاده ای قائل است و دقیقا از همین رو تنها نویسندگانی برنده نوبل می شوند که اراداتی خالصانه و صادقانه نسبت به صهیونیسم و ماجرای دروغین قتل عام 6میلیون یهودی ابراز داشته باشند. جایزه ادبی نوبل 2002میلادی ، به یک یهودی مجارستانی به نام «ایمر کرتس» داده شد. در خبرها آمده بود ، کرتس در آثارش به ارائه بازتابی از واقعیت یهودکشی نازیسم پرداخته است.
همچنین نکته دیگری که توجه نگارنده را به خود جلب کرد، حضور «الی ویزل» عنصر فعال فرهنگی و سیاسی صهیونیسم ، در مراسم اهدای جایزه ادبی نوبل 2002 بود. کرتس جایزه خود را از دست ویزل دریافت کرد. می دانیم که در دوران معاصر جوایز مشهور جهانی نظیر نوبل (در بخشهای گوناگونش) ، عمدتا با اهداف سیاسی نثار برگزیدگانی شده است که در جهت سیاستگذاری های کلان استکبار به نقش آفرینی پرداخته اند. به عنوان مثال درک والکوت ، برنده نوبل ادبیات 1992 میلادی کشتار یهودیان را در جریان جنگ جهانی دوم ، مهمترین حادثه قرن بیستم می داند و می گوید: «به نظر می رسد که از این واقعه درس لازم را نگرفته ایم ، چون برخی مواقع می کوشیم آن را انکار کنیم». در اینجا می خواهیم اندکی به زمینه های سیاسی مطرح شدن کرتس بپردازیم.
گفتنی است که این نویسنده مجارستانی در کشور خویش هم چندان مطرح نیست و برای خوانندگان انگلیسی زبان نیز نام شناخته شده ای نیست.
پس چرا ناگهان و یکشبه چنین فردی مطرح و آثارش ترویج می شود؟ برای آشنایی بیشتر با ماجرای انتخاب چهره ای چون کرتس باید دو مجارستانی دیگر را نیز بشناسیم : یکی «لوئیس مارشالکو» و دیگری «ویزل». اولی نویسنده ای است که مخالفت با «هولوکاست» و افشای دسیسه های یهودیان سلطه جو او را در لابه لای پرده های گمنامی پوشانده و دیگری روزنامه نگار و داستان نویسی است که توان خود را صرف تبلیغ و ترویج دروغ هولوکاست کرده و از این راه به شهرت ، ثروت و اقتدار فراوانی دست یافته است.

اول: مارشالکو
لوئیس مارشالکو ، نویسنده و محققی است علی القاعده مجارستانی و قطعا مسیحی.
مارشالکو در سال 1958 میلادی به زبان مجاری کتابی نوشته که به انگلیسی ترجمه و توسط «باشگاه کتاب مسیحی» در اروپا منتشر شده است.
در ترجمه فارسی این کتاب «فاتحین جهانی (جنایتکاران حقیقی جنگ)» ، به نکاتی بس خواندنی برمی خوریم که به عنوان نمونه به چند مورد اشاره می کنیم :
1- تمدن جدید از لحاظ سیاسی تحت حکومت و اداره ، و از لحاظ اقتصادی در کنترل افرادی است که در مناصب کلیدی قرار دارند. امروزه میزان نفوذ و تاثیر کسانی که در این پستهای حساس و کلیدی هستند یقینا از فرمان روسای دولت کشورها و یا مصوبات و قطعنامه های پارلمان های مختلف بیشتر است.
یهودیان از دیر باز خوب می دانستند که چگونه این مناصب کلیدی را حفظ کنند و در اشغال خود نگه دارند و نیز این که چگونه از آنها استفاده کنند تا بتوانند قدرت سیاسی را در قبضه خویش درآورند و یا این که از پشت صحنه بر مقدرات کشورها حکومت رانند.» مارشالکو در ادامه به ارائه آماری از اوضاع اقتصادی امریکا در آغاز جنگ جهانی دوم می پردازد و می گوید: تعداد 440 خانواده از ثروتمندترین خانواده های امریکایی که یهودی نیستند جمعا مبلغ 25میلیارد دلار ثروت دارند ؛ در حالی که یک مشت یهودی امریکایی دارای ثروتی معادل 500میلیارد دلارند.
2- اکثر قوم یهود از کشته های خویش در جنگ جهانی دوم به سوئاستفاده سیاسی و مالی پرداختند؛ «تجارت خوبی به راه انداختند و از آنها در جهت خدمت به هدف سلطه جهانی خویش بهره برداری کردند.» مارشالکو در ادامه به یک بررسی جالب دست می زند و بر مبنای شواهد متعدد آماری نشان می دهد: این پیشفرض که تلفات یهودیان بین 5تا 6میلیون نفر بوده است کاملا مهمل و بی اساس است.
حداکثر تعداد قربانیان قابل تصور از مرز یک تا یک و نیم میلیون نفر تجاوز نخواهد کرد؛ چرا که اصلا بیش از این تعداد یهودی در دسترس هیتلر یا هیملر نبوده است.
از این رو می توانیم منطقا فرض کنیم که تعداد واقعی تلفات به مراتب کمتر از این ارقام بوده است». مارشالکو می افزاید:«[در بالاترین سطح ممکن ، تعداد یهودیان جان باخته را نمی توان بیش از 500تا 600هزار نفر دانست.
اما در مقایسه با این ، ملل مسیحی تلفات به مراتب بیشتری را متحمل شدند]. اجازه دهید ملت کوچک مجارستان را در نظر آوریم که کل جمعیت آن شاید از تعداد یهودیان امروز بیشتر نباشد. تعداد قربانیان جنگ مجارستان ، چه آنهایی که در بمباران های هوایی مرده بودند و یا این که در اردوگاه های مرگ سیبری از گرسنگی جان باخته اند و یا یخ زده باشند، حداقل به رقم یک میلیون نفر می رسید». چرچیل گفته است که «دو جور دروغ داریم : یکی دروغ های بی شرمانه و یکی هم ارائه آمار و ارقام » اما این دروغ های یهودیان ، آن هر دو نوع را شامل می شود. این دروغ ها برای یهودیان اهل سلطه ، منافع فراوان مالی و سیاسی به همراه داشته است : به لحاظ مالی صهیونیست ها تاکنون میلیاردها دلار به عنوان غرامت از کشورهای اروپایی دریافت کرده اند و از نظر سیاسی نیز درباره مظلومیت اسرائیل و صهیونیست ها تبلیغات بسیاری کرده اند.
3- مارشالکو درباره اتاقهای گاز و کوره های آدم سوزی هم اسناد جالبی ارائه می کند. از جمله این اسناد مقاله ای از «شم» روزنامه زیرزمینی ناسیونالیست های یهودی فرانسه است که در 8ژوئیه 1944 درباره وضعیت 9 اردوگاه از اردوگاه های نگهداری و توقیف یهودیان در آلمان توضیح می دهد. در این گزارش ، حتی یک کلمه هم بحثی از قلع و قمع یهودیان یا سوئرفتار با آنان نیست.
در این گزارش همچنین هیچ حرفی از اتاقهای گاز، اردوگاه های مرگ و یا بچه کشی به میان نمی آید. درست در نقطه مقابل آن ، گزارش شم می گوید که [بچه های 2 تا 5 ساله را به کودکستان های مختلف برلین می فرستادند تا از کمکهای ویژه ای برخوردار شوند]. مارشالکو توضیح می دهد که چگونه زیر نظر یهودیان در پایان سال 1945 میلادی ، اردوگاهی چون «داخو» مورد تخریب و بازسازی هدف دار قرار گرفت.
او می نویسد: «قبل از هر چیز منظره زیبای سرسبز و بستان گونه اردوگاه باید به کلی تخریب می شد؛ چون برای سینماروهای امریکایی پذیرش این امر که یهودیان را در دل باغ و بستان و بستری از گل و گیاه شکنجه می کردند، کار مشکلی بود ، بویژه وقتی آنها را به سینماها کشانده بودند تا صحنه های مخوف و ترسناک (اردوگاه ها) را نشانشان دهند. از این رو به کارگران جدید اردوگاه دستور دادند مثلا یک گودال خون که لوله ای از آن به خارج می رفت بسازند تا طوری به نظر آید که از این گودال ، خون یهودیان از طریق آن لوله تخلیه می شده است.
محوطه استحمام زندانی ها ، اتاق رخت کنی آنها و محوطه های ورودی ، تماما باید بازسازی می شدند تا به صورتی درآیند که به کوره آدم سوزی ای که یهودیان ادعا می کردند ، شبیه باشند».


نوشته شده در سه شنبه 89/4/8 ساعت 4:12 عصر توسط: نشریه حضور (مختص امام عصر عج) | نظر | موضوع: غرب و مهدویت


سینمای صهیونیستی بذری که درمنطقه کاشته می شود

سینمای صهیونیستی یکی ازمخوف ترین و دهشتناک ترین رسانه های گروهی و دیداری و شنیداری است که رژیم صهیونیستی سالهاست ازآن به عنوان ابزاری درجهت ارائه چهره ای پلید و ناهنجار ازمسلمانان و اعراب استفاده کرده و می کند.
سینما درجهت تحقق اهداف شوم خود پی برد، و دریافت که می تواند ازاین ابزار تبلیغاتی و رسانه ای برای ترویج اندیشه صهیونیسم و تشکیل وطن واحد یهود حداکثر استفاده را ببرد...
درمقاله حاضر عملکرد این سینما و تاریخچه آن مختصراً مورد بررسی قرارمی گیرد تا ماهیت این روند برای خوانندگان آشکارشود.
رژیم صهیونیستی از آغاز پیدایش کوشید تا ازطریق عناصری چون درام، تاریخ، و تراژدی اندیشه واهی کشته شدن 6میلیون یهودی در کوره های آدم سوزی هیتلر را در ذهن نسل های جوان درسراسر این کره خاکی جا بیندازد و به اصطلاح آن را به مخاطبان تلقین کند.
این سینما توانست با همین شیوه ضمن ارائه تصویری مظلومانه از قوم یهود، غربی ها را وادارد تا درقبال اشغال فلسطین و اخراج مردم مظلوم آن، مواضعی جانبدارانه اتخاذکرده و صهیونیست ها را مورد حمایت قراردهند.
یک سرباز حتی اگر بهترین سلاح را دراختیار داشته باشد بدون نقشه و دوربین نمی تواند راه پیداکند و مواضع دشمن را از بین ببرد.
سینما هم همین نقش را برای صهیونیسم و رژیم صهیونیستی بازی کرد و باعث شد تا این حرکت ناپاک راه خود را به سوی عقل و اندیشه ملل جهان، بویژه کشورهای عربی و اسلامی هموار کند.
اولین جلوه های سیطره صهیونیسم بر سینمای جهان در هالیوود تجسم یافت.
هالیوود از ادغام هفت شرکت بزرگ سینمایی یعنی متروگولدوین مایر، فوکس، پارامونت، کلمبیا، یونیورسال، وارنر، ویونایتدآرتیست، به وجود آمد.
جالب اینجاست که مؤسسان این شرکت ها همگی یهودی هستند.
مثلا شرکت متروگولدوین مایر توسط لوئیس مایروسام گولدوین تأسیس شد.
ویلیام فوکس، شرکت فوکس قرن بیستم را بنا نهاد، و آدولف زوکور، هری کوهین، کارول لایملی و ژاک وارنر به ترتیب شرکت های پارامونت، کلمبیا، یونیورسال و وارنر را پایه گذاری کردند.
از این پس بود که صهیونیسم کوشید تا تمام توان خود را به منظور سیطره بر هنر هفتم جهان در هالیوود متمرکز کند، این وضع تا آنجا پیش رفت که این اختاپوس هفت دست به یکی از دژهای هنری و فرهنگی صهیونیسم بدل شد وتوانست در مدت زمانی نه چندان طولانی جامعه آمریکا و سایر جوامع دیگر از جمله جوامع عربی و اسلامی را محور خود سازد.
جرج سادول در کتاب خود با نام- تاریخ سینما- در این باره می گوید: «دیگر در برابر هنر چیزی جز راهزن ها، خرده تاجرهای کم اهمیت، پوست فروش ها و ماهی فروش ها باقی نمانده که اکثر آنها را مهاجران نورسیده مانند ویلیام فوکس، کارل لایملی، لویس مایر، ساموئل گولدویچ، برادران وارنر و آدولف زوکور تشکیل می دهند.
» صهیونیست در همان آغازین روزهای پیدایش صنعت سینما، به مظلوم نمایی پرداختند وبرای به اصطلاح ظلم وستمی که برقوم یهود در این کره خاکی رفته است، اشک تمساح ریختند، که حاصل آن ساخت چندین فیلم درباره کشتار یهودیان بود.
وضع به همین منوال ادامه داشت تا اینکه در سال 1948 رویدادی مخوف دنیا را تکان داد.
این رویداد تشکیل دولت اسرائیل بود، از این زمان به بعد سینمای صهیونیستی در راستای اهداف توسعه طلبانه اسرائیل و اربابش آمریکا نهادینه شد وگروه های یهودی به ویژه در ایالات متحده آمریکا، تمام کوشش خود را در جهت حفظ و بقای این کیان نامشروع مصروف کردند.
لذامی بینیم که از سال 1948 رابطه ای مستحکم وعمیق میان هالیوود و اسرائیل پدید آمد که حتی پس از پایان دوران استودیوها نیز ادامه یافت و با بلعیده شدن شرکت های کوچک تر فیلم سازی توسط این غول هنری، این رابطه ابعاد تازه ای به خود گرفت.
اما اگر کسی گمان کند سینمای صهیونیستی تنها به اسرائیل محدود شده و هدفش فقط و فقط حفظ این رژیم است سخت در اشتباه است، چه اینکه حکمای صهیون این صنعت را نه فقط برای حفظ موجودیت اسرائیل بلکه برای توجیه وحشی گری ها و دد منشی های اشغالگران صهیونیست برضد ملل مسلمان و عرب و بویژه ملت مظلوم فلسطین و توجیه اشغال این سرزمین مقدس وهمچنین سرپوش گذاشتن بر سایر جنایات قوم یهود در طول تاریخ می خواهند.
برای صهونیست ها، سینما ابزاری است در جهت حمله به اسلام و اعراب.
ابزاری برای تحقق اهداف و منویات شوم سردمداران یهود، تا به وسیله آن اسرائیل را به عنوان واحد دموکراسی وآزادی در وسط کویر خشک اعراب و مسلمانان تروریست معرفی کنند!!! ازاین روست که ما در اسرائیل سینمایی را می بینیم مشحون از دگماتیسم، کاپیتالیسم و امپریالیسم و در عوض تهی از مضامین و ارزش های انسانی که ابری سیاه از ملیتاریسم، و تجاوزگری آن را پوشانده است.
جالب اینجاست که صهیونیست ها که فلسطین را غصب کرده و نام اسرائیل را بر آن گذاشته اند درباره این سرزمین و طبیعت زیبای آن کتاب ها نوشته اند.
دریکی ازاین کتاب ها که ازسوی مرکزفیلم اسرائیل منتشرشده چنین می خوانیم: «هرروز که می گذرد تعداد فیلم های خارجی بیشتری دراسرائیل فیلمبرداری می شود، چون اسرائیل مزایا و ویژگی های زیادی دارد، اسرائیل کشوری است کوچک که می شود عرض آن را در90 دقیقه وطول آن را در7 یا 8 ساعت با ماشین پیمود، هرجا که می روی پراست ازکوه، جنگل و دشت ورودخانه های پرآب و روستاها و دهکده هایی که خانه های آن با معماری های زیبای سنتی تزئین شده است.
همچنین اسرائیل آب وهوای بسیار خوب ومعتدلی دارد که بیشترشبیه آب وهوای کالیفرنیا است، ازسوی دیگراین سرزمین خاستگاه چندین فرهنگ و تمدن بزرگ دنیا است وهرکارگردان با هرسلیقه می تواند به راحتی هرچه را که بخواهد دراسرائیل یافته و فیلم بسازد.
» نکته دیگر آن است که دراسرائیل هزینه ساخت یک فیلم 25 تا 30درصدکمتر ازاروپای غربی است و دولت (اسرائیل) هم تسهیلات ویژه ای دراختیار سینماگران و کارگردانان قرارمی دهد به همین دلیل اکثر کارگردانان برای تولید فیلم به اسرائیل می آیند.
توجه کنید که اسرائیلی ها از فلسطین سخن می گویند، آنها منابع این سرزمین مقدس را غارت می کنند و آن را به پای غربی ها می ریزند تا با ساخت فیلم های مبتذل و به دورازواقعیت ذهن نسل های جوان کشورهای عربی واسلامی را منحرف کنند، آن هم درحالیکه آن طرف تر درغزه وکرانه باختری مردم بی دفاع فلسطین به فجیع ترین وضعی کشته می شوند، اما هیچ دوربین غربی حاضر به ثبت حتی یک صحنه ازآن هم نیست.

ترجمه: سعید طبیعت شناس منبع: البیان


نوشته شده در سه شنبه 89/4/8 ساعت 4:11 عصر توسط: نشریه حضور (مختص امام عصر عج) | نظر | موضوع: غرب و مهدویت


سینمای صهیونیستی، سینمای زر و زور
ترجمه: سعید طبیعت شناس

قبل از تشکیل دولت صهیونیستی: کاردگردانان صهیونیست از اوایل قرن حاضر تا کنون دهها فیلم در داخل و خارج فلسطین اشغالی ساخته اند.
فیلمهایی چون «زندگی یهودیان در سرزمین موعود» (1912)، و «لشگر یهودیان» (1923) به کاردگردان یژاکوپ ین دوف که پس از انقلاب سال 1905 روسیه از آن کشور مهاجرت کرد منظور از لشگر یهودیان در فیلم ژاکوب گروه هایی از یهودیان است که در جنگ جهانی اول در کنار انگلستان با آلمان جنگیدند.
وی دراین فیلم به شکلی وقیحانه تاریخ را تحریف کرده و می خواهد این گونه تلقین کند که یهودیان اکثریت جمعیت فلسطین را تشکیل می دادند و قوی ترین ارتش را در اختیار داشتند.
این در حالی است که یهودیان در سال 1811 تنها 8% جمعیت فلسطین را تشکیل می دادند.
نکتة دیگر آن که این لشگر خیالی یهود در واقع گروه های تروریستی بودند که به منظور تهدید ساکنان عرب فلسطین زیر نظر انگلستان و سازمانهای صهیونیستی آموزش می دیدند.
دیگر فیلم ها عبارتند از: «اورد» ساخته «ناتان آلسفورد» (1932) که مورد مزارع و کشتزارهای یهودیان و به زبان عبری بود.
فیلم «این سرزمین توست» ساختة با روخ اجداتی» (1932) دربارة‌ سرزمین یهودیان، فیلم «صابرا» (1933) از کارگردان صهیونیست لهستانی «الکساندر فورد» دربارة‌ مهاجرت یهودیان اروپا به فلسطین از جمله آثار یهودیان در مورد بازگشت به سرزمین موعود است.
«فورد» پس از شکست اعراب در سال 1967 به فلسطین اشغالی مهاجرت کرد و از طریق سینما این گونه تبلیغ کرد که یهودیان باید به سرزمین آبا و اجدادی خود یعنی فلسزین بازگردند.
البته وی به جز این فیلم، سه فیلم دیگر نیز ساخت.
در سال 1947 سه فیلم توسط کارگردانان صهیونیست در خاک فلسطین فیلمبرداری شد که عبارتند از:‌ «هاملری ادما» که دربارة‌یک جوان یهودی است که از بازداشتگاههای نازی ها فرار کرد و بیماری روحی اش تنها در سرزمین موعود بهبود می یابد! «خانه پدرم» از هربرت کلین که شباهت زیادی به فیلم «سرزمین» دارد.
این فیلم دربارة‌ یک جوان یهودی است که از بازداشتگاههای آلمان نازی فرار کرده و به دنبال بدرش می گردد،‌ و سرانجام او را در سرزمین اجدادی خود یعنی فلسطین پیدا می کند! و فیلم «وعده بزرگ» از ژوزف لیتبز.
لازم به ذکر است فیلمهای صهیونیستی زیادی در خارج از فلسطین فیلمبرداری شده اند.
مانند فیلم «خانوادة روچیلد» از فردورکر (1934) با بازیگری جرج اولیس، لوریتایونگ، ادریس کارلوف، رابرت یونگ، روچلیدها از سرمایه داران بزرگ یهود بودند که نسبشان به آلمان در قرن شانزدهم می رسید.
در هیمن سالها در ایالات متحدة آمریکا نوعی سینمای صهیونیستی به نام سینمای «یدیشی» به وجود آمد که در آن از لهجه جنوب آلمان یعنی لهجة یهودیان شرق اروپا استفاده می شد.
برخی از این فیلمها عبارتند از: مازل توف (1924) دلهای شکسته (1925) بخش شرقی (1929).
که این آخری را سیدنی گلدوین کارگردانی کرده است.
در دهة‌ 3 حدود 100 فیلم داستانی بلند و 35 فیلم سینمایی کوتاه ساخته شد که اکثر آنها آمریکایی و برخی لهستانی یا اروپایی بودند.
بعد از تاسیس دولت صهیونیستی: سینمای صهیودنیستی همواره در تلاش برای مقابله با این بحران دائمی خود یعنی بحران تاسیس رژیم اشغالگر قدس بوده و می باشد.
با نگاهی به سینمای صهیونیستی درمی یابیم که این سینما نه تنها خالی از مضامین و ارزشهای انسانی است، بلکه از مفاهیم تحریف شده، نژادپرستانه، مستکبرانه و فساد اخلاقی پر است.
تولیدات این سینما،‌ به بازارهای بین المللی نیز راه یافته اند مانند فیلم «سحر امروز» از زنیف راج،‌ و فیلمهای «جراغ کوچک» و «سراب» ازابی ناشر.
لازم به ذکر است تا کنون فیلم های زیادی با سرمایه سازمانهای بین المللی یهود، موسسات خصوصی صهیونیستها و ادارات دولتی رژیم اشغالگر قدس ساخته شده که در آن اعراب به عنوان افرادی ترسو نشان داده شده و جنایات رژیم صهیونیستی به عنوان اقداماتی قهرمانه و عقلایی مورد ستایش واقع شده است!! صهیونیست ها از سینمای جهان به عنوان پیشرفته در جهت تأثیرگذاری بر ذهن و فکر مردم استفاده می کنند به همین دلیل سندیکای یهودیان برای تزریق زهر صهیونیسم در فیلم های سینمایی جهان هالیوود را قبضه کرده و در جهت تحریف تاریخ و هماهنگ ساختن آن با تفکرات و اهداف خود تلاش می کند.
در حال حاضر صهیونیست ها شرکت های عمدة‌ تولید فیلم و اغلب ستارگان سینما و دستگاههای تبلیغاتی را در اختیار داشته و هنرمندان را در جهت تبلیغ صهیونیسم به خدمت گرفته اند.
این امر به جشنواره های جهانی فیلم از جمله «جشنواره کن» در فرانسه و «برلین» در آلمان سرایت کرده و فیلم های زیادی دربارة مظلومیت یهودیان در این دو جشنواره به نمایش درمی آید.
سینمای صهیونیستی یهودیان فلسطین را چونان ملتی غیور در برابر تجاوزات و جنایات اعراب و فلسطینیان!! به تصویر می کشد و به این نکته اشاره دارد که صهیونیسم یک جنبش تروریستی نیست بلکه جنبشی است که تنها قصد پس گرفتن حق خیالی خود یعنی سرزمین موعود را دارد و می خواهد از آینده و موجودیت اسرائیل (البته رژیم اشغالگر قدس) دفاع کند! برجسته ساختن فیلمهایی که به مسایل و مصائب یهودیت د رتاریخ می پردازد، از جمله دیگر وظایف این جشنواره هاست.
پس از فهرست شیندلر ساختة استیون اسپیلبرگ که جایزه اسکار را در سال 1994 دریافت کرد، سال گذشته فیلم «زندگی زیباست» ساخته کارگردان ایتالیایی روبرتوبنینی در جشنواره «کن» مورد استقبال قرار گرفت و جایزه ویژه هیأت داوران را دریافت کرد.
این فیلم داستان یک خانواده یهودی دراردوگاههای نازی است و کارگردان آن بلا فاصله پس از دریافت جایزه جشنواره کن از سوی شهردار آورشلیم به اسرائیل دعوت شد تا به پاس پرداختن به مسایل یهودیان مورد ستایش و تقدیر قرارگیرد.
در پایان می توان گفت صهیونیست ها چونان اختاپوسی عظیم و حشتناک بر سینمای جهان سایه افکنده و خطری بوجود آورده اند که سینماگران مسلمان باید برای مقابله با آن تلاش زیادی به علم آورند.

به نقل از مجله «البلاد» شماره 372


نوشته شده در سه شنبه 89/4/8 ساعت 4:10 عصر توسط: نشریه حضور (مختص امام عصر عج) | نظر | موضوع: غرب و مهدویت

   1   2   3   4      >

منوی اصلی

 RSS 
صفحه نخست
نرم افزار مهدوی شمیم انتظار
دوره آموزش مهدویت - نگین آفرینش
زندگی نامه حضرت
حکومت در زمان غیبت
مدعیان دروغین
غرب و مهدویت
پرسش و پاسخ
شهدا و امام زمان
وظایف منتظران
خانواده مهدوی
کودکان و امام زمان
مقالات
حرف دل
زائرین کوی محبت
کرامات حضرت
دیار یار
نگار خانه
همراه مهدوی
مهدی بلاگ

لحظات انتظار

امروز: شنبه 103 اردیبهشت 8
مهدی یاور امروز: 43
مهدی یاور دیروز: 123
کل مهدی یاوران: 352790

لوگو و نویسندگان وبلاگ


 شمیم انتظار
مدیر وبلاگ : نشریه حضور (مختص امام عصر عج)[159]
نویسندگان وبلاگ :
.*.هاتف.*.
.*.هاتف.*. (@)[2]

ملوسک
ملوسک (@)[1]

sheitoon
sheitoon (@)[6]


ذکر تعجیـل فرج رمز نجات بـشر است مابر آنـیـم که ایـن ذکر جهانی بـشـود

مطالب خواندنی

» عوامل پیدایش مدعیان دروغین [24]
» ماه رمضان با امام زمان [26]
» شیوه های مدعیان دروغین مهدویت [117]
» وظیفه منتظران حضرت ولیعصر [140]
» مدعیان دروغین مهدویت [674]
» سری اول کتب مهدوی مخصوص موبایل [324]
» غیبت یا حضور؟ مسئله این است! [26]
» بررسی نقش آمریکا در عصر آخر الزمان [866]
» دوره آموزش مهدویت (نگین آفرینش) [212]
» سرود های زیبا پیرامون امام زمان مخصوص کودکان و نوجوانان [302]
» خاطره ای از سید آزادگان شهید ابوترابی [369]
» دولت پایدار حق فرا می رسد [26]
» نقاشی های مهدوی ویژه کودکان [119]
» تصاویر قدیمی مسجد جمکران [160]
» ویژگى‏هاى مسجد سهله [48]
[آرشیو(15)]

آخرین یادداشت ها

کمک به نیازمندان

persian gulf

لینک دوستان

پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار
علی اصغربامری
افســـــــــــونگــــر
جاده های مه آلود
هواداران بازی عصر پادشاهان ( Kings-Era.ir )
مهندس محی الدین اله دادی
نشریه حضور
رقص خون
****شهرستان بجنورد****
حامیان ولایت
منادی معرفت
بوی سیب
بادصبا
دوستدار علمدار
شبستان
برادران شهید هاشمی
عموهمت من
شهریار کوچه ها
محمد قدرتی
یه دختره تنها
ورزشهای رزمی
جیغ بنفش در ساعت 25
شاه تور
پلاک 40 ... سرداران بی پلاک
دانلود کتاب
اهلبیت (ع)،کشتی نجات ما...
کنیز مادر
مهربانی
پرسپولیس
فرزند روح الله
تجربه های مربی کوچک
هیئت فاطمیون شهرضا
*فیض زندگی*
مقاله های تربیتی
ثانیه ها...
صداقت
زازران همراه اخر
فقط من برای تو
داود ملکزاده خاصلویی
*مظلومیت اهل البیت(علیهم السلام)*
**قافله نت**
قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی
جوک پیامک مناسبتی داستان های طنز پ نه پ های جدید
fazestan
شیلو عج الله
راه را با این (ستاره ها) می توان پیدا کرد
sindrela
شیدائی
خبرهای داغ داغ
پایگاه بسیج شهید کریم مینا سرشت
مسأله شرعی
قدیسان مرگ
سرباز ولایت
سربازی در مسیر . . .
جوک و خنده
مندیر
تَرَنّم عفاف
مقالات

یا ایا صالح المهدی