سفارش تبلیغ
صبا ویژن


شب عید بود. نیروهای خود را آماده کرده بودیم. از قرارگاه، دستور حرکت برای عملیات، صادر شد. به دلیل بعد مسافت و امکان عدم پشتیبانی، نیروها باید مهمات زیادی را حمل می کردند. پس از ساعتها راه رفتن و دویدن، بالاخره به موقعیت دشمن نزدیک شدیم و پشت میدان مین، توقف کردیم، تا دستور حمله صادر شود، دستور لغو عملیات و برگشت نیروها صادر شد.
پس از نماز مغرب وعشاء، نیروهای عازم پیکار، در مسیر طولانی منطقه عملیاتی وارد شدند. هر نیروی پیاده و تک تیرانداز، با وجود تجهیزات و مهمات اضافی، باید گلوله های آرپی جی را حمل می کرد؛ چرا که عمق نفوذ شاید پشتیبانی را تا چند روز ناممکن می ساخت.
در طی مسیر باید از شیاری که از داخل تپه ها می گشت، عبور می کردیم، یعنی همان مسیری که دیشب طی کرده بودیم. نزدیک آن شیار توقف کردیم. آیا امکان ندارد که دشمن با توجه به عبور ما از این شیار، محل را شناسایی کرده باشد و با استقرار نیرو و کمین، ما را دچار مشکل کند؟
 تصمیم گیری خیلی مشکل بود. اگر وارد شیار شویم و دشمن کمین کرده باشد، ممکن است تمامی چهار گردان قتل عام شوند؛ چرا که در بازگشت دیشب، حتماً مهمات و ادواتی به جای مانده است. موضوع را با برادر ردانی پور، آن عارف واصل و فرمانده بزرگوار و دلداده ای که ذکر «یابن الحسن» او آرام و قرار از هر متوسلی می گرفت، و فرمانده بزرگواری که تهور و تدبر را با تهجد و توسل جمع نموده بود، در میان گذاشتند. پس از استماع و اطلاع از آخرین وضعیت دشمن و نظرات دیگر مسئولان، متوسل به حضرت مهدی (عجل الله) شد و با ذکر و نیاز به درگاه عالم سرّ غیب، تفألی به قرآن زد و تصمیم گرفت که از مسیر دیشب (شیار داخل تپه ها) عبور نکنیم. مسیری که دو ماه شناسایی شده بود و در داخل آن انبارهای مهمات جاسازی شده بود و دقیقاً هر پیچ و خم آن علامت گذاری شده بود.  
صبح عملیات، وقتی همه گردان ها موفق شدند به هدفهای تعیین شده برسند و بر بلندی های منطقه «عین خوش»، مستقر شوند، چند صد نفر از نیرو های دشمن را در محل شیار اسیر کردند و ما متوجه شدیم تمامی طول مسیر شیار را با استقرار چهار صد نفر نیرو، کمین گذاشته بودند بطوری که اگر گردانهای ما از آن مسیر حرکت کرده بودند تمامی نیرو ها، قتل عام می شدند. آنگاه بود که متوجه تأثیر آن تفأل به قرآن و توسل به امام زمان (عج) شدم، سر به سجده گذاشتم و لحظه ای گریه امانم نمی داد. خدایا چگونه سپاس تو را گوییم و از کدامین تفضل و عنایت تو شکرگذاری کنیم. این یکی از امدادهای الهی در حماسه بزرگ فتح المبین بود.  

(کتاب کرامات شهدا، جلد اول، صفحه123)


نوشته شده در شنبه 89/4/5 ساعت 7:34 عصر توسط: نشریه حضور (مختص امام عصر عج) | نظر | موضوع: شهدا و امام زمان


گوشه ای از وصیتنامهفرمانده لشکر علی بن ابیطالب علیه السلام

اولین شرط لازم برای پاسداری از اسلام، اعتقاد داشتن به امام حسین(علیه السلام) است. هیچ کس نمی‌تواند پاسداری از اسلام کند در حالی که ایمان و یقین به اباعبدالله‌الحسین(علیه السلام) نداشته باشد. اگر امروز ما در صحنه‌های پیکار می‌رزمیم و اگر امروز ما پاسدار انقلابمان هستیم و اگر امروز پاسدار خون شهدا هستیم و اگر مشیت الهی بر این قرار گرفته که به دست شما رزمندگان و ملت ایران، اسلام در جهان پیاده شود و زمینه ظهور حضرت امام زمان (عجل الله فرجه) فراهم گردد، به واسطه عشق، علاقه و محبت به امام حسین(علیه السلام) است. من تکلیف می‌کنم شما «رزمندگان» را به وظیفه عمل کردن و حسین‌وار زندگی کردن
در زمان غیبت کبری به کسی «منتظر» گفته می‌شود و کسی می‌تواند زندگی کند که منتظر باشد، منتظر شهادت، منتظر ظهور امام زمان(عجل الله فرجه). خداوند امروز از ما همت، اراده و شهادت‌طلبی می‌خواهد


نوشته شده در شنبه 89/4/5 ساعت 7:34 عصر توسط: نشریه حضور (مختص امام عصر عج) | نظر | موضوع: شهدا و امام زمان


عملیات شروع شد. در حین درگیری یکی از نیروهای کنار من بنام «امیر تهرانی» کوله پشتی اش که پر از موشک آرپی جی بود آتش گرفت. کسی جرأت نمی کرد به او نزدیک شود چون هر آن امکان انفجار موشکها بود. خود آن برادر متوجه موقعیت خطرناک خود بود. قیافه مصمم او را دیدم که متوسل به آقا امام زمان (عج) شده است و چند بار یا مهدی ادرکنی گفت. ناگهان کوله پشتی حامل مهمات از پشت او روی زمین افتاد و سریع به طرف ما آمد. از او پرسیدم چطور کوله پشتی را باز کردی؟ گفت: مگر یکی از شما کوله را باز نکرد؟ گفتم: اصلاً ما به تو نزدیک نشدیم چون احتمال انفجار بود. گفت: شوخی می کنید! باور نمی کرد و ما نیز باورش برایمان مشکل بود. 

داستانهای از شهدا ج 2


نوشته شده در شنبه 89/4/5 ساعت 7:33 عصر توسط: نشریه حضور (مختص امام عصر عج) | نظر | موضوع: شهدا و امام زمان


شهید اوحانی برمی گردد تا وضع را تشریح کند و کاملی بر می گردد تا نتیجه را گزارش دهد که می بیند آقا مهدی با تواضعی عجیب با کسی صحبت می کند و چشمانش خورشید وار می درخشند، انگار دریایی از نور است که به یک سمت سرازیر شده است و لبهایش با تبسمی نمکین با کسی راز می گویند. صحبت در حریم است وهمه بی خبرند و باید بی خبر بمانند پیک وصال آمده است و پیغام وصل دارد.
نگاه شهید اوحانی و برادر کاملی در یکدیگر تلاقی می کند و آنگاه شهید اوحانی با صدایی لرزان = با توجه به برادر کاملی = می گوید:«خداوندا ...! ... امام زمان! (عج) ... آقا مهدی دارد با مولایش سخن می گوید.» برادر کاملی و شهید اوحانی می گریند که یک مرتبه آقا مهدی باکری کمر راست می کند و بر می خیزد راست قامت و استوار طرفی گرانبها بسته است، همین طرفه العین می ارزید به آن همه بی خوابی وخستگی.
شهید اوحانی حس می کند که بعد از این معراج باید با مهدی سخنی بگوید اما دیگر قدرت تکلم از او گریخته است نمی داند چه بگوید و چگونه ؟ و بریده بریده جمله ای را سرهم می کند: «آقا مهدی ... خلاصه ... انشاء الله ... ما را حلال کنید!»

(کتاب کرامات شهدا، جلد اول، صفحه101)


نوشته شده در شنبه 89/4/5 ساعت 7:32 عصر توسط: نشریه حضور (مختص امام عصر عج) | نظر | موضوع: شهدا و امام زمان


ارتباط معنوی او ارتباطی خاص بود. یکی از آقایان را که برای همکاری با سپاه به شیراز دعوت کرده بودیم بعد از یک سال آمده و درخواست کرد به مشهد منتقل شود. بررسی کردیم و دیدیم خانواده اش راضی به ماندن در شیراز نیستند. چندین بار درخواست کرد و حاج آقا میثمی هر بار گفت: «نه! شما نروید بهتر است.»
 قضیه داشت بالا می گرفت تا یک شب که همسر ایشان، در خواب، امام زمان (عج) را می بیند. حضرت به این خانم فرموده بودند: «تو چرا مانع می شوی که شوهرت اینجا کار کند و فشار می آوری که از اینجا برود؟» این خانم از خواب برمی خیزد، دست از اصرار برمی دارد و علت انصراف را به همسرش می گوید. او هم آمد خدمت حاج آقا میثمی و خواب را تعریف کرد. حاج آقا بعد از اینکه حرفهای او را شنید لبخندی زد وگفت: «بله من به حضرت توسّل پیدا کرده بودم.»

(کتاب کرامات شهدا، جلد اول، صفحه115)


نوشته شده در شنبه 89/4/5 ساعت 7:31 عصر توسط: نشریه حضور (مختص امام عصر عج) | نظر | موضوع: شهدا و امام زمان

<   <<   26   27   28   29   30   >>   >

منوی اصلی

 RSS 
صفحه نخست
نرم افزار مهدوی شمیم انتظار
دوره آموزش مهدویت - نگین آفرینش
زندگی نامه حضرت
حکومت در زمان غیبت
مدعیان دروغین
غرب و مهدویت
پرسش و پاسخ
شهدا و امام زمان
وظایف منتظران
خانواده مهدوی
کودکان و امام زمان
مقالات
حرف دل
زائرین کوی محبت
کرامات حضرت
دیار یار
نگار خانه
همراه مهدوی
مهدی بلاگ

لحظات انتظار

امروز: پنج شنبه 103 آذر 8
مهدی یاور امروز: 73
مهدی یاور دیروز: 44
کل مهدی یاوران: 359092

لوگو و نویسندگان وبلاگ


 شمیم انتظار
مدیر وبلاگ : نشریه حضور (مختص امام عصر عج)[159]
نویسندگان وبلاگ :
.*.هاتف.*.
.*.هاتف.*. (@)[2]

ملوسک
ملوسک (@)[1]

sheitoon
sheitoon (@)[6]


ذکر تعجیـل فرج رمز نجات بـشر است مابر آنـیـم که ایـن ذکر جهانی بـشـود

مطالب خواندنی

» عوامل پیدایش مدعیان دروغین [24]
» ماه رمضان با امام زمان [26]
» شیوه های مدعیان دروغین مهدویت [121]
» وظیفه منتظران حضرت ولیعصر [144]
» مدعیان دروغین مهدویت [674]
» سری اول کتب مهدوی مخصوص موبایل [324]
» غیبت یا حضور؟ مسئله این است! [26]
» بررسی نقش آمریکا در عصر آخر الزمان [866]
» دوره آموزش مهدویت (نگین آفرینش) [212]
» سرود های زیبا پیرامون امام زمان مخصوص کودکان و نوجوانان [302]
» خاطره ای از سید آزادگان شهید ابوترابی [369]
» دولت پایدار حق فرا می رسد [26]
» نقاشی های مهدوی ویژه کودکان [119]
» تصاویر قدیمی مسجد جمکران [160]
» ویژگى‏هاى مسجد سهله [48]
[آرشیو(15)]

آخرین یادداشت ها

کمک به نیازمندان

persian gulf

لینک دوستان

پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار
علی اصغربامری
افســـــــــــونگــــر
جاده های مه آلود
هواداران بازی عصر پادشاهان ( Kings-Era.ir )
مهندس محی الدین اله دادی
نشریه حضور
رقص خون
****شهرستان بجنورد****
حامیان ولایت
منادی معرفت
بوی سیب
بادصبا
دوستدار علمدار
شبستان
برادران شهید هاشمی
عموهمت من
شهریار کوچه ها
محمد قدرتی
یه دختره تنها
ورزشهای رزمی
جیغ بنفش در ساعت 25
شاه تور
پلاک 40 ... سرداران بی پلاک
دانلود کتاب
اهلبیت (ع)،کشتی نجات ما...
کنیز مادر
مهربانی
پرسپولیس
فرزند روح الله
تجربه های مربی کوچک
هیئت فاطمیون شهرضا
*فیض زندگی*
مقاله های تربیتی
ثانیه ها...
صداقت
زازران همراه اخر
فقط من برای تو
داود ملکزاده خاصلویی
*مظلومیت اهل البیت(علیهم السلام)*
**قافله نت**
قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی
جوک پیامک مناسبتی داستان های طنز پ نه پ های جدید
fazestan
شیلو عج الله
راه را با این (ستاره ها) می توان پیدا کرد
sindrela
شیدائی
خبرهای داغ داغ
پایگاه بسیج شهید کریم مینا سرشت
مسأله شرعی
قدیسان مرگ
سرباز ولایت
سربازی در مسیر . . .
جوک و خنده
مندیر
تَرَنّم عفاف
مقالات

یا ایا صالح المهدی